پشتی

/poSti/

    backrest
    backboard
    behind
    bolster
    cushion
    dorsal
    posterior
    superior
    cushion (for the back)
    [fig. infml.] support

فارسی به انگلیسی

پشتی دار کردن
bolster

پشتی صندلی
back, backing

پشتی کردن
to support, to back, to give a knee to

مترادف ها

back (اسم)
پشت، عقب، جبران، مدد، پشتی، تکیه گاه، پشتی کنندگان

dorsal (اسم)
فقره، پشتی

backrest (اسم)
پشتی، تکیه گاه، متکا

cushion (اسم)
پشتی، متکا، چنبره، کوسن، زیر سازی، مخده

backing (اسم)
ستایش، طرفداری، پشتی، پشتیبانی، کندی، تصدیق در پشت یا ظهر ورقه

pillow (اسم)
پشتی، متکا، بالش، مخده

dossal (اسم)
پشتی

pad (اسم)
پشتی، چنبره، جاده، چنگ، لایی، لایه، تشک، دفترچه یادداشت، دزد پیاده، اسب راهوار، صدای پا، هر چیز نرم، اب خشک کن، مرکب خشک کن

spinal (صفت)
پشتی، صلبی، ظهری، فقراتی، وابسته به تیره پشت

tergal (صفت)
پشتی، ظهری

پیشنهاد کاربران

پشتی ( poshti ) : [اصطلاح نانوایی] تکه هایی از پشت نان که به دیواره تنور می چسبد و در تنور باقی می ماند.

بپرس