پشت کار

/poStekAr/

    perseverance
    application
    diligence
    drive
    enterprise
    industriousness
    industry
    perseverance
    persistence
    push
    snap
    steam

فارسی به انگلیسی

پشت کار داشتن
persevere, persist

مترادف ها

perseverance (اسم)
ثبات قدم، پشت کار، استقامت، مداومت، اصرار

assiduity (اسم)
توجه، ممارست، پشت کار، توجه و دقت مداوم، مواظبت، استقامت، مداومت

diligence (اسم)
پشت کار، سعی و کوشش، کوشش پیوسته

scrupulousness (اسم)
پشت کار

job application (اسم)
پشت کار

پیشنهاد کاربران

جدیت. . .
باختر : مغرب، مقابل خاور ( مشرق )
معنی : پشت سر کاری ایستادن و آن را به جلو راندن
تلاش کوشش کردن برای انجام کاری
تلاش
پایداری
سختکوش بودن
مقاومت
کوشش
انجام یک کاری به همراه اراده و جدیت حتی در هنگامی که حس و حال انجام آن کار از بین رفته باشد
یعنی تلاش کردن یعنی کوشش مقاومت به چیزی که دوست دارید پشتکار اینه ؟
مداومت در کارها
دنبال هدف بودن
از شکست نترسیدن
سختکوشی
اسقامت و پایداری و به پایان رساندن
کوشش
جدیت
همت
همت و تلاش برای رسیدن به هدف مورد نظر
همت

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس