پسند

/pasand/

    selection
    admiration
    approval
    acceptance
    choice
    favor
    favorite
    liking
    popular
    preference
    vogue

فارسی به انگلیسی

پسند کردن
choose, to select, to admire

پسند کردن بیشتر
prefer

مترادف ها

admiration (اسم)
تحسین، شگفت، پسند، حیرت، تعجب

choice (اسم)
پسند، انتخاب، چیز نخبه

approbation (اسم)
ستایش، موافقت، طرفداری، پسند، تصویب، قبولی

selection (اسم)
پسند، انتخاب، گزینش، گزین

پیشنهاد کاربران

منبع. کتاب فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
پسندپسندپسندپسندپسند
اگر واژه های پسند همچنان" آبادیسه"بمانند چه سودی به دست می دهد. پا به چه راهی میباشد. فرجام آن چیست. ویا به کدام پرسش پاسخ می دهد. سود در دست آن چیست، وبه کجا می رساند.
آنچه واژه پردازی مینماییم در صورت پسند رسانه ای شوند تا ارزش راستهء مادی و معنوی پدیده ها رونمایی گردد.
تاروند چه باشد . درست است
پسند وگزین. گلچین . دستچین. بهین. در واژگان هم بکار می گیرند. تاروند چه باشد.
چشم پسند از کسی داشتن، امید و توقع و انتظار نظر و توجه و لطف و عنایت و قبول و تایید داشتن
واژه پسند
معادل ابجد 116
تعداد حروف 4
تلفظ pasand
نقش دستوری اسم
ترکیب ( بن مضارعِ پسندیدن ) [پهلوی: passand]
مختصات ( پَ سَ ) [ په . ]
آواشناسی pasand
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی معین
پسند = پس َند = پس ( پذیر - گذر ) اند ( شدت و ضریب دادن به هر چیزی ) => چیزی را بسیار پذیرفتن یا از خود گذر دادن ( قبول ) حتی واژه قبول که از قبل آمده با پس که گذشته یا گذشتن است برابری میکند = - > پس = گذر دادن چیزی از خود ( پاسکاری و پاسگاه ( مکان گذر ) و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

خاکنداز = خاک اند داز = خاک اند ( بسیار ) داز ( بن مضارع داختن = بهم رساندن ) = وسیله ای که خاک های بسیاری را به هم میرساند ( جمع میکند )
گداختن = گود داختن = بسیار بهم رسانیده یا در گود و چاله ای بهم رسانیدن

برگزیدن و استفاده کردن و به کار گیری

بپرس