پسر ( انگلیسی: The Boy ) یک فیلم آمریکایی ترسناک روانشناسانه ۲۰۱۶ است که توسط ویلیام برنت بل کارگردانی و توسط استیسی منیِر نوشته شده است. فیلمبرداری در ۱۰ مارس ۲۰۱۵ در ویکتوریای بریتیش کلمبیا شروع شد و در تاریخ ۲۲ ژانویه ۲۰۱۶ منتشر شد. ... [مشاهده متن کامل]
گرتا ایوانز ( Greta Evans ) یک زن جوان اهل مونتانای آمریکاست که به تازگی از همسرش جدا شده. گرتا از طرف خانواده ای انگلیسی برای پرستاری از پسرشان به نام براهامز هیلشر ( Brahmz Heelshire ) در برابر حقوق بسیار زیادی استخدام می شود و به انگلیس می رود. اما با ورود به خانه خانواده هیلشر، متوجه می شود که پسر این خانواده در واقع یک عروسک است. خانم و آقای هیلشر با این عروسک درست مانند پسرشان رفتار می کنند و از گرتا هم می خواهند همین کار را انجام دهد و قوانینی را رعایت کند که شامل بیدار کردن براهامز رأس ساعت معین، عوض کردن لباس هایش، کتاب و شعر خواندن و پخش موسیقی مورد علاقه اش است. والدین براهامز بعد از دادن آموزش های لازم به گرتا، خانه را به قصد سفر کوتاهی ترک می کنند و براهامز را به گرتا می سپارند. در این بین گرتا متوجه می شود که عروسکی که از آن نگهداری می کند گهگاهی خود به خود جابه جا می شود و بیشتر وقت ها به او زل می زند. گرتا کم کم می فهمد که براهامز عروسکی جان دارد و به اراده خودش حرکت می کند. او با صاحب یک خواربار فروشی نزدیک خانه به نام مالکُلم ( Malcolm ) آشنا می شود که حقایق بسیاری را از خانواده هیلشر می داند و از طریق او متوجه می شود که براهامز در کودکی با دختری همسن خودش دوست بوده که مدتی بعد جسد آن دختر درحالی که جمجمه اش متلاشی شده پیدا می شود. قبل از اینکه پلیس تحقیق خود را شروع کند، خانه هیلشر آتش می گیرد و براهامز در آتش جان می بازد. گرتا باور می کند که روح براهامز درون عروسک زندگی می کند و قوانینی که خانم هیلشر معین کرده را جدی می گیرد و با براهامز مانند یک انسان واقعی رفتار می کند. در همین زمان، خانم و آقای هیلشر یک نامه خداحافظی به براهامز می نویسند و بعد خود را در دریا غرق می کنند. یک شب کُول ( Cole ) همسر سابق گرتا به خانه هیلشر می آید و از گرتا می خواهد که برگردد. گرتا قبول نمی کند و علاوه بر تصمیمش بر ماندن و برنگشتن به گذشته تلخش با کول، مراقبت از براهامز را بهانه می کند و می گوید که مجبور است بماند. کول که اصرار گرتا را برای مراقبت از یک عروسک می بیند، عروسک را از گرتا می گیرد و آن را می شکند. با شکسته شدن عروسک، براهامز واقعی خود را نشان می دهد و گرتا متوجه می شود که او نمرده بلکه تمام مدت در این خانه به صورت مخفیانه زندگی می کرده است. براهامز کول را می کشد و بعد گرتا و مالکلم را دنبال می کند. آن ها حین فرار وارد یک راه مخفی می شوند که به اتاق براهامز راه دارد و گرتا نامه خانم و آقای هیلشر را در آنجا می یابد که در آن نوشته شده: «ما دیگر برنمی گردیم. اون دختر حالا مال توست. » براهامز به گرتا و مالکلم می رسد و مالکلم را با ضربه بیهوش می کند. گرتا که جان خود و مالکلم را در خطر می بیند، سعی می کند با استفاده از قوانین براهامز او را فریب دهد. او براهامز را به تختش راهنمایی می کند و می گوید که وقت خواب است. وقتی براهامز کاملاً دراز کشید، پیچ گوشتی بزرگی را درون شکمش فرو می برد و براهامز بیهوش می شود. بعد به سمت مالکلم که زخمی شده می رود و باهم از خانه خارج می شوند و برای همیشه از آنجا می روند. در آخر، داستان براهامز که نجات یافته نشان داده می شود که در حال تعمیر کردن عروسک است و دوباره آن را به شکل اول برمی گرداند.
پسران :شهریاران
لری بختیاری کُر:پسر کُر کَو:پسرک دُر، دُوَر:دختر دُر کَو:دخترک دا:مادر بئو، بَوه:پدر گئو:برادر دئو:خواهر مثال: هم کر ک اوو ور مو گهد دات هنی بنگت کنه چال نال رو تیس ونیر گو چن ان پسر امد به من گفت مادرت دارد صدایت میکند سریع برو پیشش ببین چه میگوید
پسر ، باید همان P بر سر باشد، یعنی کسی که P ( کلاه لبه دار پسرانه ) بر سر میگذارد. [به شباهت حرف P به کلاه لبه دار پسرانه دقت کنید]
پسر: اوستایی و پارسی باستان: پُسَنم posanm، پوثره puşra؛ سنسکریت: پوتره putra ( خوراک دهنده، افزایش دهنده ی تبار ) ؛ سغدی: پیثرِه، پِثره peşre، pişre؛ مانوی و پهلوی: پوسَر pusar با همان معنی سنسکریت.
تاآنجائی که من تحقیق کردم معنی ریشه ای وبنیادی کلمه پسردرفرهنگ کلیه زبانهای دنیامحافظ خانواده میباشد.
واژه پسر معادل ابجد 262 تعداد حروف 3 تلفظ pesar نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [پهلوی: pusar، مقابلِ دختر، جمع: پسران] ‹پس› مختصات ( پِ سَ ) [ په . ] ( اِ. ) آواشناسی pesar الگوی تکیه WS شمارگان هجا 2 منبع فرهنگ فارسی معین فرهنگ بزرگ سخن
کردی: کُر=کۆڕ=Koŕ
تو مرحله من وب
معنی: پسر، پسر بچه، خانه شاگرد معانی دیگر: جوانک، بچه پسر، پسرچه، پور، ریکا، ریدک، ( عامیانه ) فرزند ( ذکور ) ، ( خودمانی ) مرد، آدم، ( خودمانی - حرف ندا به نشان تعجب یا خوشی و غیره ) عجب !، هیهات ! ( بیشتر به صورت: !oh, boy ) ، ( تحقیرآمیز ) نوکر، ( سابقا در جنوب ایالات متحده ) سیاهپوست، ( هتل و غیره ) پادو، چمدان بر، حمال ... [مشاهده متن کامل]
پسر موجودی که توانایی ایجاد مردانگی در خود را دارد و اگر مانند جاستین بیبر و لئوناردو دیکاپریو جذاب و خوشتیپ باشد دل همان دختران به اصلاح فرشتگان بی بال برایشان ضعف میرود و اکلیلی میشود و بلعکس دختران ... [مشاهده متن کامل]
خوشگل و زیبا هم برای پسران بسیار جذاب میباشند و ما برای ادامه نسل مجبوریم که دختران و پسران کاریزماتیک و جذاب تبدیل بشویم و این زیبباست ❤
اوستا: pusra هخامنشی: pusra سانسکریت: putra پهلوی: pusar پارسی: pesar ( pur )
پور . . .
پسر:پ=پاک س=ساده ر=راستگو
در گویش لر بختیاری پسر میشه کوَک = کور =جغله = کک
پارسی:پسر، پور، در پارسی باستان هم پوچpooachگفته میشده ترکی:اوقلان کرمانجی:لاو سورانی:کۆر
پسر در اصل ( پاس ؛ آر ) از ترکیب ( پاس ) یعنی احترام یا حفاظت و پسوند ( آر ) درست شده و رویهم یعنی احترام یا حفاظت آور
پسر در اصل. ( پاس ؛ آر ) از ترکیب ( پاس ) به معنی احترام یا حفاظت و پسوند ( آر ) به معنی ( آور ) و رویهم یعنی احترام یا حفاظت آور
مرد جوان مردی که ازدواج نکرده مرد نوجوان
ابن، پور، فرزند، صبی، طفل، غلام، نوباوه، نونهال
پسر: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پسر" می نویسد : ( ( پسر در پهلوی پُسر pusar بوده است . " ار " ar در آن پساوند است. ستاک واژه پُس pus ، در پهلوی و در ی کهن، در همین معنی به کار می رفته است نمونه را دقیقی گفته است : پُس شاه لهراسب گشتاسب شاه /نگهدار گیتی، سزاوار گاه ... [مشاهده متن کامل]
به گمان ریختی از این واژه: پوس یا بوس ، را در اشکپوس و اشکبوس باز می یابیم ، که نام یکی از پهلوانان شاهنامه و هماوردان رستم است. این واژه در اوستایی پوثْرا و در سانسکریت پوتْرا بوده است. ) ) ( ( مگر کز پدر یاد دارد پسر ؛ بگوید ترا ، یک به یک در به در؛ ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 231. ) پسر ، � پوسْتْ دَر � بوده است . کار کندن پوست جانوران بر عهده پسران بود از این رو آنان چنین نامیده می شدند. در گذر زمان پوست دَر، به پسر تبدیل شده است . در پارسی باستان puthra پوثرَ و در پهلوی پوسَـر و پوهر و در هند باستان پسورَ است در بسیاری از گویشهای کردی از جمله کردی فهلوی ( فَیلی ) هنوز پسوند � دَر � به کار می رود . مانند � نان دَر � که به معنی � کسی است که وظیفه ی غذا دادن به خانواده و اطرافیانش را بر عهده دارد�
میشه ابن
پسر در اصل 《پوست در》بوده چون کار کندن پوست حیوانات بر عهده ی پسران بوده. نه پاسدار و این مهمل هایی که میگویید:|
ذکر
به کردی میشه کر
ابن
پور
پِسَر - اوستایی: puthrem پاسدار و پسوند ( اَر! ) نسبت، وابستگی و. . . فارسی اَوِستایی! پاسدار و نگهبانِ حریمِ خانواده - پُشتوانه و نگهدارنده نسلِ خاندان . در پهلوی و شاهنامه: پُسَر ( پوسَر ) - pus ... [مشاهده متن کامل]
پُشت سر، عقبه، نتیجه، داشته، دستاورد! - پشت پدر بودن، پشتیبان و پشتوانه پدر، نگهبان و جانشین پدر
در زبان لری بختیاری به پوست ، پس*پوس*می گویند دری::درید. دریس::دریدش جمله بختیاری پوس گوشت دری::پوس گوشت را پاره کرد پس::پوست در::دریدن. پاره کردن. کندن در زمان قدیم کار مرد های جوان شکار و پوست کندن حیوانات بود ... [مشاهده متن کامل]
در پارسی باستان پوثر در پهلوی پوسر. پوهر در هندی پسور