پس دادن


    reimbursement
    repayment
    restoration
    restore
    return
    revest
    spew
    to give back
    to return
    to refund
    to recite (as a lesson)

فارسی به انگلیسی

پس دادن اب
run, leak

پس دادن بخشی از مبلغ پرداخت شده
rebate

پس دادن بدهی
redeem

پس دادن پول
refund, repay

پس دادن پول پرداخت شده
reimburse

پس دادن پول خرج شده
reimburse

پس دادن چرک
run, leak

پس دادن مبلغ اوراق قرضه
retire

پس دادن وام
retire

پس دادن وام و منت
satisfy

مترادف ها

restore (فعل)
ترمیم کردن، پس دادن، تعمیر کردن، اعاده دادن، به حال اول برگرداندن، اعاده کردن، مسترد داشتن، باز دادن

return (فعل)
عطف کردن، بر گرداندن، برگشتن، پس دادن، عود کردن، برگشت دادن، مراجعت کردن

excrete (فعل)
دفع کردن، بیرون انداختن، پس دادن

restitute (فعل)
غرامت دادن، پس دادن، به حال اول برگرداندن، اعاده کردن

give back (فعل)
پس دادن، مسترد کردن

refund (فعل)
پس دادن، مجددا پرداختن

repay (فعل)
تلافی کردن، بر گرداندن، پس دادن، پس دادن به

پیشنهاد کاربران

پس دادن: در مقابل پیش دادن است ، چیزی که قبلاً داده شده را رد کردن و باز گرداندن خواه دادن آن ناشی از عمل حقوقی باشد یا خیر ، دان اعم از سپردن است زیرا سپردن دادن به منظور حفاظت و یا به منظور خاصی است
...
[مشاهده متن کامل]
پس دادنی سپردن نیست ولی هر سپردنی دادن است که مستلزم پس دادن است در حقوق استرداد در مال منقول در این معنی بکار می رود

hand sth back to
پس دادن : [عامیانه، اصطلاح] خریده ای را به فروشنده باز گردانیدن، باز دادن چیزی که گرفته اند.
بازگرداندن
متضاد گرفتن، برگرداندن
take something back : مثلا وقتی میخوای چیزی رو که خریدی، پسش بدی، یا چیزی رو که امانت گرفتی، پسش بدی میگی: take it bake

بپرس