پس از ان


    after
    thereafter
    afterwards

مترادف ها

away (قید)
دور از، بیرون، پس از ان، دور، بی درنگ، بیک طرف، بعد، بیرون از، در سفر، بطور پیوسته، از انجا، از ان زمان، از انروی

afterward (قید)
سپس، بعد از آن، بعدا، پس از ان

afterwards (قید)
سپس، بعد از آن، بعدا، پس از ان، پس

thereupon (قید)
بنابراین، سپس، پس از ان، بی درنگ، در نتیجه

thereafter (قید)
بعد از آن، پس از ان، از ان پس، بعدها

thence (قید)
پس از ان، دیگر، از انجا، از ان زمان، از ان جهت

پیشنهاد کاربران

وانگهی. [ گ َ ] ( ق مرکب ) سپس. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . پس. پس از آن. بعد :
بدو گفت شیرین که دادم نخست
بده وانگهی جان من پیش تست.
فردوسی.
چرخش ز زرِّ زرد کنی وانگهی در او
دندانه بلورین گردش فروکنی.
...
[مشاهده متن کامل]

منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 129 ) .
وانگهی بر طریق معذوری
خواست از شاه شهر دستوری.
نظامی.
وانگهی ترکتاز کرد به روم
درفکند آتشی در آن بر و بوم.
نظامی.
اول اندیشه وانگهی گفتار
پای بست آمده ست پس دیوار.
سعدی.
|| وآنگاه. در آنوقت :
وانگهی فرزندگانت گازری سازد ز تو
شوید و کوبد ترا در زیر کوبین زرنک.
حکیم غمناک ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) .
وآنگهی گوئی من از شاه جهان شاکر نیم
گرنه ننگ آید ازین شه رخت رو بربند هین.
منوچهری.
|| بعلاوه. علاوه بر این. از این گذشته. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : وانگهی مرگ دسته جمعی بی مزه نیست. ( هدایت ، سایه روشن ) .

آبروی فرهنگ و لغت بردید
برای یه سوال آنقدر پیچوندید
یعنی خودتان هم فهمیدین چی گفتی وژدانن گفتیم پس از غذا یه دارو حال منظور پس از غذا قبل غذا منظورشه یابعد غذا
دیگر دم
سپس
بعد از ان