پرهیزکار

/parhizkAr/

    abstinent
    ascetic
    chaste
    continent
    pious
    virtuous
    abstemious

مترادف ها

abstemious (صفت)
پرهیزگار، مرتاض، پرهیزکار، ممسک در خورد و نوش و لذات

virtuous (صفت)
پرهیزکار، پاکدامن، عفیف، مقدس، متقی، با فضیلت، باتقوا، فرهومند

chaste (صفت)
پرهیزکار، پاکدامن، عفیف، طاهر، خالص ومهذب

پیشنهاد کاربران

با پروا
آژیر
وَرَع ، وَروع
اهل سلامت ؛ متقی. پرهیزکار :
من سرگشته هم از اهل سلامت بودم
دام راهم شکن طره هندوی تو بود.
حافظ.
اهل پرهیز ؛ پرهیزگار و زاهد. ( ناظم الاطباء ) . صاحب پرهیز و زهد.
Virtuous
abstemious
خدا مشرب
تقی
پارسا، پرهیزگار، خویشتن دار، زاهد، صالح، متقی، متورع، محتاط، باتقوی، باتقوا
متقی
دوری از گناه
قدوس
پاک
منزه
با تقوا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)