پرسیدن


    to ask
    put
    query
    question

مترادف ها

question (فعل)
پرسیدن، پرسش کردن، تحقیق کردن، تردید کردن در

inquire (فعل)
محقق کردن، پرسیدن، سوال کردن، جویا شدن، پرسش کردن، تحقیق کردن، باز جویی کردن، رسیدگی کردن، استنطاق کردن، امتحان کردن، پژوهیدن، تفتیش کردن

ask (فعل)
پرسیدن، خواستن، سوال کردن، جویا شدن، طلب کردن، طلبیدن، دعوت کردن، پرسش کردن، خبر گرفتن، خواهش کردن، برای چیزی بی تاب شدن

query (فعل)
پرسیدن، استنطاق کردن، سروگوش آب دادن، تحقیق و بازجویی کردن

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

پرسیدنپرسیدنپرسیدنپرسیدن
واژه پرسیدن
معادل ابجد 326
تعداد حروف 6
تلفظ porsidan
ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: pursītan]
مختصات ( پُ دَ ) [ په . ] ( مص م . )
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
سوال کردن
پرسیدین گویا از اَپَر رسیدن آمده و اَپَر گاها به پَر و اَبَر و فر هیخته ( تغییر ) شده شده و اَبَر ( سان ابر مرد ) یعنی Up یا همان بالا و بیشتر و رسیدن نیز که پیداست به چه چمی می باشد . پس پرسیدن = بیشتر رسیدن و واژه press سان زیادی به فرشی یا دیگر واژه هایی که دوستان گفتند دارد.
پرسیدن, پرسش
ریشه این واژه در هندواروپائی - prk و پرسکتی - prsketi یا پرسیدن چنانچه در فارسی باستان پرسامی parsāmiy ودر اوستا پرسائیتی peresaiti پرسیدن ودر سانسکریت پرچائیتی prechaiti ( واژه های اوستا با مقایسه با سانسکریت بیشتر همخوان و هم معنی و ققط با حروف صدادار متفاوت هستند ) ودر لا تین پرکاتوس precātus در انگلیسی پری pray دعا کردن ودر روسی پروسیت prosit . ]توجه اینکه بیشتر این واژه ها همصدا با پرسیدن هستند که خود یک پروسه فراگردی در زبانهای هندو اروپائ و هند و ایرانی میباشد، [ در اصل اروپائیان در ابتدا که واژه شناختی را با ترجمه به اثار باستانی دست یافتند واژه هندو ایرانی را جایگزین هند و اروپائی نمودندن. در زمانی که انگلیسها در هند حکومت میکردند متوجه شدند که بعضی از واژه های سانسکریت و اوستا شبیه واژه های لاتینی هستند[
...
[مشاهده متن کامل]

استفسار کردن ؛ پرسیدن. مسئلت کردن. استخبار.
در زبان اوستایی به ( پرسیدن ) ، ( فرَشی :frashi ) نیز می گفتند.
واژه اوستاییِ ( فرَشی ) با واژه یِ آلمانی ( Frage ) به چمِ ( پرسش ) و کارواژه ی ( fragen ) به چم ( پرسیدن ) از یک ریشه می باشد.
پرسیدن
جویا شدن
پرسیدن: در پهلوی با همین ریخت کار برد داشته . مصدری دیگر ع با این معنی ، در پهلوی زستن zastan بوده است ، با بُنِ اکنون زای zāy .
( ( بپرسیدشان از کَیان جهان،
وزان نامداران فرّخ مِهان ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 214 . )