پرست زدن . [ پ َ س َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) سیر دور کردن و رفتار نمودن . ( از مصطلحات به نقل غیاث اللغه ) . یعنی بسیار رفتن و امروز پَرسَه زدن گویند.
prowl
خیابان گز کردن ؛ خیابان اندازه گرفتن . کنایه از بیکار و خیابان گرد بودن است . بیکاره راه رفتن در خیابانها.
گردش بیهوده در کوچه و خیابان شاید زیبا به نظر نرسد، ولی چقدر زیباست در این بیت : " دکتر این بار برایم نم باران بنویس دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس"
چرخ خوردن
پلاس بودن لهجه و گویش تهرانی جائی پلکیدن
پَرسه زدن : [عامیانه، اصطلاح] همه جا را گشتن، ولگردی کردن.