پرسش

/porseS/

    inquiry
    interrogation
    query
    question

فارسی به انگلیسی

پرسش امیز
interrogative, quizzical

پرسش انگیز
equivocal, questionable, questioningly

پرسش انگیزانه
questioningly

پرسش بدیهی
rhetorical question

پرسش بها
quotation

پرسش بی نیاز به پاسخ
rhetorical question

پرسش پی در پی
catechism

پرسش دشوار
riddle

پرسش رسمی
interpellation, interrogatory

پرسش گرانه
inquiringly, interrogatory

پرسش های رسمی
interrogatory

پرسش و پیشنهاد کردن
raise

پرسش کردن
ask, inquire, question, interrogate

پرسش کردن پشت سر هم
fire

پرسش کننده
leaper

مترادف ها

question (اسم)
مطلب، موضوع، پرسش، سئوال، مسئله، پرس، سوال، استفهام

inquiry (اسم)
تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغ، خبر گیری، جستار، پرس و جو، استعلام، پرسش، استفسار، سئوال

query (اسم)
تردید، جستار، پرس و جو، پرسش، استفسار، سوال

پیشنهاد کاربران

" یابش پرسش می کنند ":احساس مسئولیت می کنند.
" یابِشِ پرسش " :احساسِ مسئولیت.
پرسش های فرزانش:مسایل فلسفه.
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

پرسشپرسشپرسشپرسش
پرسشان و پاسخان؛
پرسشانی و پاسخانی: دربارهء آرمان و آماج ودریافت وپنداشت هر نوشته و
پنداشته و گفته و درونه و برونهء هر پدیداری از پدیدارها را پرسشانی و پاسخانی یا پرسشان وپاسخان می گوییم. ویا هر پدیده ای پرسش انگیز و
پاسخ انگیز است.
پرسش بیشنگی و کمینگی.
پسینگی و پیشینی.
افزونگی و کاهینگی. افزایشی و
کاهندگی. اندکی و اندکینگی. اندینگی. کاهشی. کاهشندگی. فراوانی و نا فراوانی. زیادی و کمی.
کمکی و زیادکی.
پُرشی و کاهشی و پَرشی.
...
[مشاهده متن کامل]

کاهندگی و افزایندگی.
بسیاری و نابسیاری.
فراوانی و نافرمانی.
بی شمار و با شمار.
شمرده و ناشمرده.
شمار و بیشمار.
اندی و افزونی.
شماری و بسیاری.
بسیاران ( ی. ها. ) و فراوان ( ی. ها. ) .
شمارشی و ناشمارشی.
باشمارش و بی شمارش.
کاهشا و ناکاهشا.
افزا و ناافزا.
اندازه و بی اندازه. وناواندازه. تا اندازه ای. یی.

یک آیین که از هیچ آیینی کم ندارد
و آن اینکه؛
پرسش؛تاکی کار کنیم؟
پاسخ؛تاخدا کار می کند مردم هم کار کنند.
پرسشه کرد در گفتشه سمت را. سوال پیچ کرد در مصاحبه طرف را .
پرسش پیج گشتن. گاهی پاسخ پیچ شدن
پرسش یا پرسیدن ریشه آن پرس است
احتمالا از تداوال و تحول پرسه زدن برای یافتن چیزی استخراج شده
پرس و جو یعنی پرسه زدن و جستجو کردن برای دریافتن چیزی
نتیجتا به نظر میرسد پُرس و پَرسه از یک خانواده باشد
چیست
واژه پرسش
معادل ابجد 562
تعداد حروف 4
تلفظ porseš
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [پهلوی: pursišn، مقابلِ پاسخ]
مختصات ( پُ س ِ ) [ په . ] ( اِمص . )
آواشناسی porseS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
واژگان مترادف و متضاد
نام روستایی از توابع الیگودرز
همریشه با واژه press
سوال
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)