" یابش پرسش می کنند ":احساس مسئولیت می کنند.
" یابِشِ پرسش " :احساسِ مسئولیت.
پرسش های فرزانش:مسایل فلسفه.
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
پرسشان و پاسخان؛
پرسشانی و پاسخانی: دربارهء آرمان و آماج ودریافت وپنداشت هر نوشته و
پنداشته و گفته و درونه و برونهء هر پدیداری از پدیدارها را پرسشانی و پاسخانی یا پرسشان وپاسخان می گوییم. ویا هر پدیده ای پرسش انگیز و
پاسخ انگیز است.
پرسش بیشنگی و کمینگی.
پسینگی و پیشینی.
افزونگی و کاهینگی. افزایشی و
کاهندگی. اندکی و اندکینگی. اندینگی. کاهشی. کاهشندگی. فراوانی و نا فراوانی. زیادی و کمی.
کمکی و زیادکی.
پُرشی و کاهشی و پَرشی.
... [مشاهده متن کامل]
کاهندگی و افزایندگی.
بسیاری و نابسیاری.
فراوانی و نافرمانی.
بی شمار و با شمار.
شمرده و ناشمرده.
شمار و بیشمار.
اندی و افزونی.
شماری و بسیاری.
بسیاران ( ی. ها. ) و فراوان ( ی. ها. ) .
شمارشی و ناشمارشی.
باشمارش و بی شمارش.
کاهشا و ناکاهشا.
افزا و ناافزا.
اندازه و بی اندازه. وناواندازه. تا اندازه ای. یی.
یک آیین که از هیچ آیینی کم ندارد
و آن اینکه؛
پرسش؛تاکی کار کنیم؟
پاسخ؛تاخدا کار می کند مردم هم کار کنند.
پرسشه کرد در گفتشه سمت را. سوال پیچ کرد در مصاحبه طرف را .
پرسش پیج گشتن. گاهی پاسخ پیچ شدن
پرسش یا پرسیدن ریشه آن پرس است
احتمالا از تداوال و تحول پرسه زدن برای یافتن چیزی استخراج شده
پرس و جو یعنی پرسه زدن و جستجو کردن برای دریافتن چیزی
نتیجتا به نظر میرسد پُرس و پَرسه از یک خانواده باشد
چیست
واژه پرسش
معادل ابجد 562
تعداد حروف 4
تلفظ porseš
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [پهلوی: pursišn، مقابلِ پاسخ]
مختصات ( پُ س ِ ) [ په . ] ( اِمص . )
آواشناسی porseS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
واژگان مترادف و متضاد
نام روستایی از توابع الیگودرز
همریشه با واژه press
سوال
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)