پرستیدن


    to worship
    to adore
    idolize

فارسی به انگلیسی

پرستیدن به عنوان خدا
deify

مترادف ها

worship (فعل)
ستودن، پرستش کردن، ستایش کردن، پرستیدن، عبادت کردن

deify (فعل)
خدا دانستن، مقامالویت قائل شدن، پرستیدن

idolize (فعل)
پرستیدن، بحد پرستش دوست داشتن، بت ساختن، صنم قرار دادن

پیشنهاد کاربران

پرستیدن به معنی مراقبت کردن است
ایرانیان به واقع آتش پرست بودند یعنی از آتش مراقبت می کردند.
به کار بردن واژه پرستش به جای عبادت یک غلط مصطلح است.
پس میهن پرست یعنی مراقب میهن
پر ایستادن
یعنی پیرامون چیزی ایستادن
تلمیح به اینکه در گذشته پیرامون آتش گردآمده و به نیایش میپرداختند.
واژه پرستیدن
معادل ابجد 726
تعداد حروف 7
تلفظ parastidan
ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: parastātan]
مختصات ( پَ رَ دَ ) [ په . ] ( مص م . )
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
تاله
گاهی در معنای مراقبت کردن و محافظت کردن و خدمت کردن و ازین دست ممکن است استفاده شود اما نادر است.
ستایش کردن
ستایش کردن

به نظرم ین یک مصدر است . ولی اگر یک باید قبل آن بیاید می شود فعل.