پرستنده

/parastande/

    idolater
    worshiper
    worshipper

فارسی به انگلیسی

پرستنده باکوس
bacchanal

پیشنهاد کاربران

کسی که خدا رو می پرسته
پرستنده : بنده و فرمانبردار ، بر گرد چیزی به نیایش و نماز ایستادن ، مثل به نیایش ایستادن به دور کعبه .
دکتر کزازی در مورد واژه ی پرستنده می نویسد : ( ( پرستنده در معنی بنده و فرمانبردار است . ستاگ ( بن ) واژه : ست ، همان است که در ستادن و ایستادن نیز دیده می آید . این ستاگ در زبان های اروپایی نیز کار برد دارد ؛ نمونه را ، در فعل asfstehen آلمانی به معنی ایستادن و برخاستن [ Stand به معنی ایستادن وstop متوقف ساختن در انگلیسی ( نگارنده ) ] " پر "در این واژه پیشاوندی است که در واژگانی چون "پره" و "پرگار " نیز دیده می شود . معنای ریشه ای و باستانی پرستیدن ، بر گرد چیزی به نیایش و نماز ایستادن است . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( پرستنده باشیّ و جوینده راه؛
به ژرفی؛ به فرمانْش کردن نگاه. )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 179 )
در جای دیگر می نویسد : ( ( پرستنده نیز "پرسته" و "پرستار" در دری کهن در معنی فرمانبر و چارکر و خدمتگزار به کار می رود و" پرستیدن" نیز در معنی به سروری پذیرفتن و خدمت کردن. از آن است که در شاهنامه، آمیغهایی چون" خسروپرست" به معنی فرمانبر و پیرو خسرو؛" فرمان پرست "به معنی فرمان گزار و ورزنده ی فرمان ؛"گز پرست"، به معنی تیراندازی که تیر ِگزین در می اندازد ، به کار برده شده است. همتای "پرستیدن" در معنی نیایش کردن و ستودن خداوند ، در پهلوی یشتن yaštan بوده است ، با بُن ِ اکنون یز ،
( ( به گیتی پرستندهٔ فرّ ِ نصر
زید شاد در سایهٔ شاه عصر ) )
( همان ص 228. )