پردازش

/pardAzeS/

    essay

فارسی به انگلیسی

پردازش داده ها
data processing

پردازش کردن
process

مترادف ها

processing (اسم)
پردازش

پیشنهاد کاربران

پردازش یعنی پرداخت ورز دادن پرز دادن ورز دادن پرداخت کردن میگویند بپردازید بپرداخت پردادن آماده کردن
واکاوی
با سامان دهی
دو باره سامان بخشی
آماده سازی
دریافت و فهم
پردازش
در گفتار لری واژه ی ( پِزارش ) از گذشته بسیار بکار می رود ( باستانی ) .
به مَنای تجزیه و تحلیل و پردازش کردن، فکر کردن، اندیشه
در مثل :
پزارش می کردم که برای این کار چه کنم.
داشتم با خودم پزارش می کردم.
...
[مشاهده متن کامل]

داشتم رخداد های دیروز را پزارش می کردم.
شاید همان پردازش در فارسی رسمی باشد.

تحلیل، تصمیم گیری و انجام کار
تحلیل و انجام کار
واژه پردازش ازریشه کلمه پرداختن سرچشمه میگیردوبه معنی کلمه یعنی پرداختن به موضوع یاکلمه ویاکاری برای ریشه یابی وحل وفصل آن وفکرکنم بهترین تعریف برای کلمه پردازش میتواندحل وفصل وتجزیه وتحلیل باشد
پردازش. ( رایانه ) انجام عملیات بر رویِ داده ها. واژهٌ انگلیسیِ Processing مترادفِ این واژه می باشد. مراجعه شود به پردازشگر.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس