پرداخت کردن


    buff
    furbish
    pay
    polish
    render
    to pay
    to give a finish to

فارسی به انگلیسی

پرداخت کردن با شن
sand

پرداخت کردن با مالش
burnish, rub

پرداخت کردن با کاغذ سنباده
sand

پرداخت کردن چرم و پارچه
finish

پرداخت کردن دوباره
refinish

مترادف ها

scour (فعل)
جستجو کردن، زدودن، پرداخت کردن، تکاپو کردن، تطهیر کردن، شستن، صیقلی کردن، صابون زدن

pay (فعل)
انجام دادن، ادا کردن، دادن، تلافی کردن، پرداختن، پرداخت کردن، پول دادن، کارسازی داشتن، بجا آوردن، هزینه چیزی را قبول کردن

pay off (فعل)
پرداختن، پرداخت کردن، تسویه کردن، تادیه کردن

give money (فعل)
پرداختن، پرداخت کردن

buff (فعل)
پرداختن، براق کردن، پرداخت کردن

polish (فعل)
پرداختن، براق کردن، پرداخت کردن، صیقل دادن، جلا دادن، صیقل کردن، مالیدن، سوهان زدن، واکس زدن

burnish (فعل)
پرداختن، پرداخت کردن، صیقل دادن، جلا دادن، صیقل کردن

disburse (فعل)
پرداختن، پرداخت کردن، خرج کردن

furbish (فعل)
پاک کردن، پرداخت کردن، جلا دادن، تجدید کردن، صورت تازه دادن به، تجدید نظر کردن در

spend money (فعل)
پرداختن، پرداخت کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس