پرخاش کردن


    protest
    scold
    snap
to quarrel

فارسی به انگلیسی

پرخاش کردن با حرارت
hurl

پرخاش کردن ناگهانی و با شور و حرارت
exclaim

مترادف ها

abuse (فعل)
فحش دادن، بد بکار بردن، بد استعمال کردن، سو استفاده کردن از، بدرفتاری کردن نسبت به، به زنی تجاوز کردن، ننگین کردن، بدگویی کردن، پرخاش کردن، خوار کردن، خفت دادن، بدزبانی کردن، توهین کردن به، تجاوز به حقوق کسی کردن

پیشنهاد کاربران

عجله در کارها 🌹
تندی کردن
معنی پرخاش کردن یعنی تندی کردن

بپرس