پراکندگی

/parAkandegi/

    diffuseness
    discursiveness
    dispersal
    dispersion
    dissipation
    distribution
    excursiveness
    percolation
    diaspora
    state of being scattered

مترادف ها

scissoring (اسم)
برش، تفرقه، اختلاف، پراکندگی

dissipation (اسم)
عیاشی، اتلاف، پراکندگی، اسراف

diaspora (اسم)
پراکندگی، جماعت یهودیان پراکنده

scattering (اسم)
پراکندگی، تفرق

dispersion (اسم)
انتشار، پراکندگی، تفرق، اوارگی، تجریهنور

dispersal (اسم)
پراکندگی

پیشنهاد کاربران

پراکنش
متضاد آن ↢ ( آکندگی ) آکندگی. [ ک َ دَ / دِ ] ( حامص ) پُری. انباشتگی. امتلاء معده. رودِل. || جمعیت ، مقابل پراکندگی و تفرقه : روزگار چندان جمعیت و آکندگی را بتفرقه و پراکندگی رسانید. ( تاریخ طبرستان ) .
- آکندگی بازو یا ران و جز آن ؛ گوشتناکی او.
تفرق، پخش و پلایی
شیوع . . . . شت . . شتات. . . . تشتت . . . . تناد. . . .
شت، افتراق، پریشانی، تشتت، تفرق، تفرقه، افشان، نثار، انفکاک، پاچیدگی، پاشیدگی، تلاشی، نابسامانی، انتشار، شیوع، پخش، تواری
نثار
شت
شتات

بپرس