sporadic
پراکنده بودن
stud
پراکنده حال
پراکنده سازی
scattering
پراکنده شدن
circulate, effuse, scatter, spread, to be scattered
پراکنده شدن در ناحیه گسترده
straggle
پراکنده شونده
contagious
پراکنده گزین
eclectic
پراکنده گزینی
eclecticism
پراکنده و مبهم
obtuse
پراکنده کردن
circulate, diffuse, effuse, to scatter