stormy (صفت)متلاطم، توفانی، طوفانی، پر اشوب، مواج، کولاک دارtumultuous (صفت)بی نظم، پر سر و صدا، شلوغ، پر اشوب، پر همهمه، بهم ریختهnoisy (صفت)پر سر و صدا، شلوغ، پر صدا، پر اشوب، پر هیاهو، پرجنجال، پر همهمهsqually (صفت)پر باد، توفانی، ناجور، پر اشوبpell-mell (صفت)پر اشوب، با بی نظمیhurly-burly (صفت)پر اشوبtumultuary (صفت)اشفته، پر اشوب
tumultuousChaoticآشوبناک ؛ پرآشوب. آشفته :گزاینده عفریتی آشوبناکشتابنده چون اژدها بر هلاک. نظامی. شه از خواب سر برزد آشوبناکدل پاک را کرد از اندیشه پاک. نظامی.پر از شور ؛ پر از فتنه و آشوب و غوغا. آکنده از فتنه و آشوب و غوغا :سواری که نامش کلاهور بودکه مازندران زو پر از شور بود. فردوسی.ناآرامنا امنناارام+ عکس و لینک