gorge (اسم)شکم، ابکند، پر خوری، گدار، حلق، گلو، دره تنگ، گلوگاه، معبر تنگavidity (اسم)از، اشتیاق، طمع، حرص، پر خوری، ازمندیesurience (اسم)از، حرص، پر خوری، جوع، گرسنگی، ولعgastronomy (اسم)پر خوری، سلیقه در غذا، علم اغذیه لذیذهedacity (اسم)پر خوری، استعداد خوردن، شکم پرستیglut (اسم)پر خوری، پری، اشباع، عرضه بیش از تقاضا، زیادی خونpolyphagia (اسم)پر خوری، اشتهای زیاد
شکم پرستگران خواری. [ گ ِ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) پرخواری. ( آنندراج ) . بسیارنوشی :همچو خمار است درد توکه نگرددجز به گران خواری شراب شکسته. سیف اسفرنگ ( از آنندراج ) .+ عکس و لینک