create, to cause to appear or happen
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
آشکار
نمایان
نمایان
اشکار
پدید :
دکتر کزازی در مورد واژه ی پدید می نویسد : ( ( پدید می باید از پت دیت pat - dīt بر آمده باشد. این واژه اگر به فرجام دیگرگونی خویش می رسید، بدید می شد [ب ( پیشاوند ) / دید ] اما در ریختی نزدیک به ریخت پهلوی مانده است . ) )
... [مشاهده متن کامل]
ز آغاز باید که دانی درست،
سر ِ مایه ی گوهران، از نخست؛
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید
بدان تا توانایی آمد پدید
معنی بیت : برای شناختن آفرینش نخست می باید چهار آخشیجان را بشناسی که پدیده های جهان از پیوند و آمیختگی آنها با یکدیگر پدیدار شده اند . آفریدگار از نیست هستی را پدید آورده است ، تا بدین گونه توانایی خویش را آشکار به دارد.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 188 )
دکتر کزازی در مورد واژه ی پدید می نویسد : ( ( پدید می باید از پت دیت pat - dīt بر آمده باشد. این واژه اگر به فرجام دیگرگونی خویش می رسید، بدید می شد [ب ( پیشاوند ) / دید ] اما در ریختی نزدیک به ریخت پهلوی مانده است . ) )
... [مشاهده متن کامل]
ز آغاز باید که دانی درست،
سر ِ مایه ی گوهران، از نخست؛
که یزدان ز ناچیز چیز آفرید
بدان تا توانایی آمد پدید
معنی بیت : برای شناختن آفرینش نخست می باید چهار آخشیجان را بشناسی که پدیده های جهان از پیوند و آمیختگی آنها با یکدیگر پدیدار شده اند . آفریدگار از نیست هستی را پدید آورده است ، تا بدین گونه توانایی خویش را آشکار به دارد.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 188 )
آشکار ، معلوم