spread (فعل)
منتشر کردن، پخش کردن، پهن کردن، گسترش یافتن، منتشر شدن، فرش کردن، گستردن، پهن شدن، بصط و توسعه یافتن
propagate (فعل)
زیاد کردن، انتشار دادن، منتشر کردن، پروردن، پخش کردن، تکثیر کردن، قلمه زدن، رواج دادن، گستردن، پخش شدن
divide (فعل)
جدا کردن، تقسیم کردن، بخش کردن، طبقه بندی کردن، پخش کردن، مجزا کردن، سوا کردن، قسمت کردن
distribute (فعل)
تقسیم کردن، توزیع کردن، پخش کردن، تعمیم دادن
give out (فعل)
توزیع کردن، اعلان کردن، پخش کردن، بیرون دادن، تمام شدن، کسر امدن
shift (فعل)
تغییر دادن، انتقال دادن، پخش کردن، تعویض کردن، تغییر مسیر دادن، تغییر مکان دادن
broadcast (فعل)
منتشر کردن، رساندن، پخش کردن، پراکندن، اشاعه دادن
diffuse (فعل)
افشاندن، منتشر کردن، پخش کردن، پراکنده کردن
sparge (فعل)
پاشیدن، پخش کردن، گل مالی کردن
cast (فعل)
معین کردن، ریختن، پخش کردن، انداختن، در قالب قرار دادن، افکندن، بشکل در اوردن
scatter (فعل)
افشاندن، پخش کردن، از هم جدا کردن، متفرق کردن، پراکنده وپریشان کردن
strew (فعل)
پاشیدن، ریختن، پخش کردن
effuse (فعل)
پخش کردن، فوران کردن، بیرون ریختن از، ریختن، پاشیدن
flange (فعل)
پخش کردن، لبه دار کردن
ted (فعل)
پخش کردن، ولو کردن، برگردان کردن