muffle
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
پتو، پنهان سازی
پتو، روکش، جل
پیشنهاد کاربران
در استر اباد گرگان کنونی پارچه پشمی بنام پاتُو دور پا می پیچیدند چون پا را ازسرما محافظت میکرد
به همین منظور نوعی بزرگتر از ان را برای پوشش بدن میبافتند به همان نام
به همین منظور نوعی بزرگتر از ان را برای پوشش بدن میبافتند به همان نام
پتو ، لهاف = blanket
پــُـتو:
در زرند کرمان به معنای تشویش و درگیری ذهنی نیز استفاده می شود ( مثال: ذهنم پــُـتو شده، اصلا نمی فهمم چه کار دارم میکنم )
در زرند کرمان به معنای تشویش و درگیری ذهنی نیز استفاده می شود ( مثال: ذهنم پــُـتو شده، اصلا نمی فهمم چه کار دارم میکنم )
زندانبان بهم گفت: اگر می خواهی دو تا پتو بردار، سلول انفرادی سرد است.
به امید فردای آزادی.
به امید فردای آزادی.
پتو: پَت - پسوندِ [و] نسبت.
پت به چم موهای نرم و نازک ( کُرک ) که از پشم بز جدا می گردد.
پت به چم موهای نرم و نازک ( کُرک ) که از پشم بز جدا می گردد.
پتو : تحریف پَته به معنای پارچه ای بوده که در آن چیزی را بپیچند.
پتوی مسافرتی ( لوازم منزل )
نوعی پتوی نازک و سبک جهت استفاده در مسافرت که حمل آن آسان و کم حجم
نوعی پتوی نازک و سبک جهت استفاده در مسافرت که حمل آن آسان و کم حجم
در گویش مردم استرآباد ( گرگان کنونی ) پَتو ( به فتح اول و مختوم به مصوت مرکب ow ) /patow/ مرکب از پَت اَو ( پَت آب ) به معنی: 1 - آبِ آشامیدنی که گرم شده و از دهن افتاده است. 2 - آب آشامیدنی که در جایی مانده و بوی بَد گرفته است.
در گویش مردم استرآباد ( گرگان کنونی ) پُتو ( به ضمّ اول و مختوم به مصوت بلند او ) /potu/به دو معنی 1 - به زور فرو کردن و چپاندن 2 - درپوش آبراهه و لاستیکی که محل خروج آب از سینک ظرفشویی و امثال آن را مسدود
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
میکند، استعمال میشود. همچنین به اشباع ضمّه ( ( پوتو ) ) /putu/ نیز تلفظ شده و در معنی نخست به تبدیل حرف ( پ ) به ( ف ) نیز ( ( فُتو ) ) / fotu/ و ( ( فوتو ) ) / futu/ تلفظ میگردد.