پَتَت - واژه اوستایی
اوستا: پَی تیتَه
پهلوی: پَتَت ( پَتَیت )
در ادبیات دینی زرتشتیان چهار متن پَتَت، به زبان پهلوی و پازند در دست است: 1. پتتِ آذرپاد ( باد ) مهراسپندان ( پتتِ پشیمانی خوانده می شود )
... [مشاهده متن کامل]
2. پتتِ ایرانیک ( ایرانی )
3. پتتِ خود ( خود پتت )
4. پتتِ وَدُردِگان ( آمرزش خواهی برای درگذشتگان که پتتِ روانی هم نامیده می شود )
پَت: پَئیتی ( paiti ) -
بی، بدون - برهنه، عریان، لخت - تهی، خالی، پوچ - برگشت، بازگشت، بازآیی، جلوگیری، واداشتن
مانند: پاپَتی، پَتیاره، پَنام! ( در اوستا: پَئیتی دانَه )
ایتیَه: صفت فاعلی - حرکت کردن، روانه شدن، رفتن
معنی: توبه، بازگشت و پشیمانی از گناه، انابت ( انابه )
اوستا: پَی تیتَه
پهلوی: پَتَت ( پَتَیت )
در ادبیات دینی زرتشتیان چهار متن پَتَت، به زبان پهلوی و پازند در دست است: 1. پتتِ آذرپاد ( باد ) مهراسپندان ( پتتِ پشیمانی خوانده می شود )
... [مشاهده متن کامل]
2. پتتِ ایرانیک ( ایرانی )
3. پتتِ خود ( خود پتت )
4. پتتِ وَدُردِگان ( آمرزش خواهی برای درگذشتگان که پتتِ روانی هم نامیده می شود )
پَت: پَئیتی ( paiti ) -
بی، بدون - برهنه، عریان، لخت - تهی، خالی، پوچ - برگشت، بازگشت، بازآیی، جلوگیری، واداشتن
مانند: پاپَتی، پَتیاره، پَنام! ( در اوستا: پَئیتی دانَه )
ایتیَه: صفت فاعلی - حرکت کردن، روانه شدن، رفتن
معنی: توبه، بازگشت و پشیمانی از گناه، انابت ( انابه )