پت

/pat/

    lint
    papilla
    papila
    phut

فارسی به انگلیسی

پت پت
pulse, sputter

پت پت کردن
chug, sputter

پیشنهاد کاربران

پت در لری به معنای دماغ هست
در زبان لکی پت یعنی ۱. دماغ و بینی ۲. اصطلاح پت و پهن یعنی کلفتی ۳. پت و پیله صاف کردن یعنی دماغ و صورت طرف رو صاف کردن و شکستن
پت =pet
درزبان لکی به معنای بینی و دماغ می باشد .
در کوردی جنوب دهلران ایلام به بینی میگیم پت
لعاب
بید
Path: پث: بدل: پت: راه.
پته: راهه
پته ای زینه: راهه ای زینه. پله ای نردبان.
پت: پشم. پُخک.
جاکت پت می دهد.
پِشک یعنی گربه ( همو که میو میو می کند ) یعنی پیشو تر شده بود و پت های خود را می تکاند.
کــرک و پــشـــم
اهار
در کارچان ( فارسی دوانی ) پِت معنی چانه، پوز را می دهد . یه تو پِتی بهش بزن زیاد حرف نزنه
خب خب حالا نوبت لری بویراحمدی😉
در لری بویراحمدی
پِت - pet
به معنای: توان، نیرو، قدرت
مثال= پت نیاره= توان ندارد / پت نیگِرِش= توان ایستادن ندارد
دیگر واژگان هم معنی: هِریم، مِنا
...
[مشاهده متن کامل]

این کلمه ریشش فارسی هست
یکی از دوستان با عکس از منبع نشون دادن که ریشه اوستایی و فارسی داره.

- مایه نشاسته
- مایه لعابدار
در شیراز به موهای بهم ریخته و ناصاف و همچنین به موهای بدن نیز گفته میشه
شاید بپرسید که تکواژِ "بات" در "باتلاق" از کجا می آید و به چه معناست؟
در زبانِ اوستایی "پَت" به چمِ "افتادن، به زیر یا پایین افتادن و. . . " و در زبانِ سانسکریت نیز "پَت" یا "پَد" به چمِ "پایین افتادن، فرو رفتن به زیرآب، سبب افتادن، سقوط کردن و . . . " بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

با فروکاستنِ واژگان به تکواژها می توان به ریشه کهنِ واژگان پِی بُرد.
زبانشناس "پُکُرنی" نیز به واژگانِ همریشه با "پت" در زبانهایِ هندواروپایی پرداخته است. ( Av نمادِ زبانِ اوستایی است ) .
پَسگشتها:
1 - رویه هایِ 2373 تا 2376 از نبیگِ "فرهنگنامه یِ ریشه شناختیِ زبان هندواروپایی" پُکُرنی
2 - رویه هایِ 560 ، 562، 561 و 565 از نبیگِ "فرهنگِ سَنسکریت - فارسی"پوشینه یِ دوم
3 - رویه هایِ 877 و 878 از نبیگِ "فرهنگِ واژه هایِ اوستا"

پتپتپتپتپتپت
پَت pat
در زبان لری جنوب، فارس کهگیلویه و بنادر به هرس کردن و آرایش کردن درختان پَت می گویند.
پت در زبان لری به معنی دماغ یا بینی هست
پِت در زبان کهن لکی به معنای بینی و یا دماغ میباشد.
در نیشابور برای موهای به هم ریخته و گره خورده گفته میشه. موهام پَت شده، چند روزه شونه نکردم.
پت در ( پزشکی ) یعنی ورم دانه های قرمز رنگ که در اثر حساسیت رو پوست ایجاد میشه .
علاوه بر مطالب فوق به معنی موی سر انسان یا موى سایر قسمتهای بدن انسان هم در استان فارس می گویند. مثال، پِتِ سر فلانی ریخته یعنی موی سرش ریخته. پت گوسفند و پت مرغ هم می گویند. مرغو پِتِش رِختِه، یعنی فلان مرغ پرهایش ریخته است.
...
[مشاهده متن کامل]

موی سر فلانی پَتْ شده، یعنی به راحتی نمی در شود شانه کرد و درهم پیچیده است.
ای کاکو سِی کُن پِتِ گربو رخته، ای برادر نگاه کن موهای فلان گربه ریخته است.

در شهر فسا و اطراف: پت به معنای کرک ( پشم و پت فلانی ریخته ) . هم به معنای پرهای نرم پرندگان است. همچنین نام پرنده بسیار کوچکی موسوم به تیسک است
درلری بختیاری میوند معنای دماغ میباشد
پِت در گفتار بختیاری ( شمال خوزستان ) معنای بینی و دماغ می دهد.
پت در زبان اراکی هم به معنی بینی و دماغ میباشد.
پِت:در زبان لکی یعنی بینی
پت در گویش هرمزگانی ها به معنی پنهان شدن، میدهدو پوت پوت هم در همین گویش به معنی خراب شدن یا تیکه پاره شدن میدهد
پِت در زبان لری به معنای بینی میباشد
به ضمه پ در گویش کرمانی ، مو
این واژه در منطقه بم و نرماشیر به معنی موی انسان میباشد و بیشتر به موهای غیر از موی سر ریش میباشد
در لهجه گراشی معنی رودخانه موقت به دنبال بارندگی گفته می شود.
در زبان لری بختیاری به معنی پهن
Pat
پت پهن :بزرگ
در زبان لری فیلی به معنی دماغ. بینی
PET
در گویش عامه اصطلاحی است که برای اشاره به نوع خاصی از صدای مداوم و تکراری استفاده می شود مانند صدای اگزوز ماشین یا صدای خروج مداوم گاز از بدن احشام و حتی انسان ها
در قدیم به تسلیم شدن از روی جبر می گفتند . پَت
اصطلاح ( پت ) درلرستان یعنی بینی یاهمان دماغ. .
بر وزن "بت"، پنهان، نهان، مخفی
پت. ( زبان مازنی ) ، لوچ، چشمی که چپ است به آن میگویند "پت". ، به کسی که چشمش چپ است میگویند "پت".
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٧)

بپرس