پایین رفتن با دست و پاclimbپایین رفتن باتلاقsinkپایین رفتن در ابsinkپایین رفتن شدیدcollapseپایین رفتن موقت و کمdip
come down (فعل)فرود امدن، فروکش کردن، نزول کردن، پایین رفتنdescend (فعل)فرود امدن، پیاده شدن، فروکش کردن، سرازیر شدن، نزول کردن، پایین رفتن، پایین امدنgo down (فعل)فروکش کردن، خوابیدن، پایین رفتن، غرق شدن، روی کاغذ آمدن، غروب کردن