endure, last
پاینده
/pAyande/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
پایا، بادوام، ثابت، دیرپای، خالد، ماندنی، پاینده
پیشنهاد کاربران
در زبان پارسی واژه پاینده دو معنی دارد.
۱ - پایش کننده
۲ - پایدار مانده
۱ - پایش کننده
۲ - پایدار مانده
خالد
پاینده ایران : Long live Iran
خود پاینده میشه Lasting, Enduring, Eternal
خود پاینده میشه Lasting, Enduring, Eternal
پاینده : پاینده اسم دختر باریشه فارسی است . پاینده به معنی : جاودان ، پایدار ، استوار .
انوشه
دیربقا. [ ب َ ] ( ص مرکب ) پرعمر. که دیر بماند. که دیر ایستد. که دیر زید :
لعل کو دیرزاد دیربقاست
لاله کامد سبک سبک برخاست.
نظامی.
لعل کو دیرزاد دیربقاست
لاله کامد سبک سبک برخاست.
نظامی.
پاینده:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "پاینده" می نویسد : ( ( پاینده اسم فاعل است از مصدر پایستن" یا "پاییدن" . پاینده در پهلوی پایندگ pāyandag بوده است. از مصدر پادن padan با بن اکنون پای pay " ) )
( ( به رزم اندرون ، شیر پاینده ای
... [مشاهده متن کامل]
به بزم اندرون ، شید تا بنده ای ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵ ، ص۳۸۲. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی "پاینده" می نویسد : ( ( پاینده اسم فاعل است از مصدر پایستن" یا "پاییدن" . پاینده در پهلوی پایندگ pāyandag بوده است. از مصدر پادن padan با بن اکنون پای pay " ) )
( ( به رزم اندرون ، شیر پاینده ای
... [مشاهده متن کامل]
به بزم اندرون ، شید تا بنده ای ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵ ، ص۳۸۲. )
ابد مدت
باقی
استوار
محکم
صلابت
محکم
صلابت
لایزال
قیوم
دایم
مخلد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)