پایان

/pAyAn/

    end
    conclusion
    breakup
    close
    closure
    completion
    ending
    expiration
    expiry
    extremity
    finis
    finish
    issue
    kibosh
    last
    period
    stop
    surcease
    tag
    tail end
    terminal
    termination
    terminus
    windup
    wrap-up

فارسی به انگلیسی

پایان بخش
conclusive, coup de grce

پایان پذیر
determinable, temporal

پایان تحصیلات
graduation

پایان تدریجی
phaseout

پایان خدمت دادن به
demobilize

پایان دادن
cease, conclude, finish, discontinue, do, drop, end, settle, scotch, terminate, dispatch, nix

پایان دادنی
determinable

پایان دار
finite

پایان داستان
denouement

پایان دهنده
finisher, terminator, wrap-up

پایان راه
homestretch

پایان زندگی
end

پایان سال
year-end

پایان عمر
curtains, ending

پایان نا پذیر
dateless, infinite, interminable, unending

پایان نامه
thesis, dissertation

پایان نقل قول
unquote

پایان نقل قولی را اعلام کردن
unquote

پایان نیافته
incomplete

پایان هفته را در محلی گذراندن
week-end, weekend

مترادف ها

cessation (اسم)
متارکه، ایست، توقف، پایان، انقطاع

finish (اسم)
خاتمه، پرداخت، پایان، فرجام، ختم، پرداخت رنگ وروغن، دست کاری تکمیلی، پرداخت کار

termination (اسم)
فسخ، خاتمه، پایان، انتها، ختم، پایان دهی، پایان یابی

close (اسم)
خاتمه، محوطه، ایست، توقف، پایان، جای محصور، انتها، بن بست

limit (اسم)
کنار، حد، حدود، وسعت، سابقه، اندازه، پایان، غایت

end (اسم)
حد، پا، اتمام، سر، عمد، خاتمه، منظور، مقصود، مراد، نوک، طره، راس، پایان، انتها، فرجام، ختم، سرانجام، ختام، عاقبت، آخر، غایت، انقضاء

conclusion (اسم)
انجام، اتمام، خاتمه، پایان، انعقاد، استنتاج، نتیجه، فرجام، ختم، اختتام، سرانجام، ختام، فروداشت، عاقبت

point (اسم)
پست، ماده، معنی، نقطه، سر، قله، هدف، جهت، درجه، نوک، فقره، ممیز، اصل، لبه، پایان، مرحله، موضوع، نکته، امتیاز بازی، نمره درس

period (اسم)
حد، کمال، نقطه، عصر، دوره، گردش، نوبت، ایست، فرجه، پایان، منتها درجه، روزگار، زمان، مرحله، مدت، وقت، طمی، موقع، مدتی، گاه، نتیجه غایی، قاعده زنان، جمله کامل، نقطه پایان جمله، دوران مربوط به دوره بخصوصی

ending (اسم)
خاتمه، پایان، فرجام

sequel (اسم)
پشت، انجام، دنباله، پشت بند، پایان، نتیجه، عاقبت، عقبه

terminal (اسم)
پایان، انتها، ایستگاه نهایی، اخر خط راه اهن یا هواپیما

finis (اسم)
خاتمه، پایان، ختم

surcease (اسم)
استراحت، پایان

finality (اسم)
پایان، قطعیت، اعتقاد بعلت نهایی در گیتی

winding-up (اسم)
پایان

پیشنهاد کاربران

خاتمه، اتمام
حمید رضا مشایخی - اصفهان
پایان ( به تلوگویی: Antham ) فیلمی است محصول سال ۱۹۹۲ و به کارگردانی رام گوپال وارما است. در این فیلم بازیگرانی همچون آکینی ناگرجونا، اورمیلا ماتوندکار، دنی دنزونگپا و سیلک سمیتا ایفای نقش کرده اند.
پایان
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/پایان_(فیلم_۱۹۹۲)
پاکی پیکی:پایان.
پایان
دردی=
کنایه از آخر و انتهای هر چیز. درد.
- دردی شب ؛ کنایه است از آخر شب. ( از آنندراج ) : چون وقت به دردی شب کشید و کیفیت شراب زور آورد فرورفتگی خواب با او هم آغوش شد. ( اکبرنامه ، از آنندراج ) .
پایان یافتن خاتمه پیدا کردن
آخر، اختتام، انتها، انجام، انقضا، تکمیل، تمام، خاتمه، ختم، عاقبت الامر، عاقبت، غایت، فرجام، منتها، نهایت
آخر، انتها، انجام ، انقضاء، تکمیل ، تمام، خاتمه،
پایان 🧐🤨🤔🙄😏😏
The end به معنی به پان رسیدن کاری است که بعضی مواقع پایان بعضی از کارتون ها مانند تام و جر می نویسند به معنی فارسی مانند له فرجام رسیدن یا به سرانجام رسید کاری است .
فرجام
سرانجام
خاتمه دادن موضوعی یا حقیقتی
نهایت
منتهاالیه
ختام
انتها
The end
پایین، در فارسی شبه قاره
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس