پاکیزه، پاک از فعل پاکلانماق ( پاک لانماق، پاح لانماق ) = پاک شدن و تورکی هست.
پاکلاماق ( پاح لاماق ) = پاک کردن . و تورکی هست.
پاکیختَن ( پاکیز - ) : پاک کردن
پاکیزدار: پاک کردنی
پاکیزین: پاک کردنی
پاکیزیگ: پاک کردنی
پاکیختار: پاک کننده
پاکیزیدار: پاک کننده
پاکیزاک یا پاکیزاگ: پاک کننده
پاکیزان: پاک کننده
... [مشاهده متن کامل]
پاکیزیر: پاک کننده
پاکیزیشن: پاک کردن
پاکیزیشنیک یا پاکیزیشنیگ: پاک کننده؛ پاک کردنی؛ بسته به پاک کردن
پاکیزیشنیه: پاک کردن
پاکیزیشنیها: با پاک کردن
پاکیزَک یا پاکیزَگ: پاک کننده؛ ابزاری برای پاک کردن
پاکیزینَک یا پاکیزینَگ: ابزاری برای پاک کردن
پَدیشپاکیز: ابزاری برای پاک کردن
پاکیخت: پاک کرد؛ پاک کرده شده
پاکیختَک یا پاکیختَگ یا پاکیزیدَک یا پاکیزیدَگ: پاک کرده؛ پاک کرده شده
گویا ”یزه”، ”یژه”، ”وک”در زبان پهلوی پسوندهای مونث ساز هستند. پاک/پاکیزه، شهربان/شهربانوک ( شهربانو ) .
برگرفته از کتاب سبک شناسی محمدتقی بهار
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
طیب
زَکّی
تمیز قشنگ
نزیه
عذب
کارواژه ای که می توان برای واژگانی که دارای پسوند ( یز یا یزه ) همچون پاکیزه، ستیزه ( هرچند ستیزیدن را داریم ) ، پرهیز و. . . بکار برد، بسامان ( پاکیختن، ستیختن، پرهیختن و. . . می باشد. درست بمانند واژگان آمیختن ( آمیز/آمیزه ) و آویختن ( آویز/آویزه ) .
... [مشاهده متن کامل]
پس کارواژه یا فعلِ ( پاک و پاکیزه ) ، افزون بر ( پاک کردن ) ، ( پاکیختَن ) نیز می شود.
پاکیزه:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " پاکیزه" می نویسد : ( ( پاکیزه در پهلوی در ریخت پاکیزک pākīzag بکار می رفته است . از پاک / ایزه ( = پساوند ساخته شده است . نمونه ای دیگر از کاربرد این پساوند را در واژه ی "دوشیزه" و " کنیزک "می یابیم که در آن ، ریخت پهلوی هنوز بر جای مانده است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( دو پاکیزه از خانهٔ جمّشید
برون آوریدند، لرزان چو بید ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 287. )
کیارنگ
نزه
بی آلایش
منزه
طهورا
نقی
بسیار راحت
زکی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)