پاک

/pAk/

    clean
    pure
    chaste
    innocent
    absolutely
    all
    entirely
    flat
    darned
    fair
    plumb
    immaculate
    impeccable
    spotless
    unpolluted
    virginal
    white
    [fig.] chaste
    [adv.] absolutely

فارسی به انگلیسی

پاک تبار
purebred

پاک سازی
detergent, cleanup, clearance, purgation, purge, catharsis

پاک شدگی نشان
erasure

پاک شدگی واژه
erasure

پاک شدن
clean, to be cleaned or purified, to be obliterated

پاک شدن با فشار اب
flush

پاک شده
erasure

پاک طینت
of a pure nature, well-intentioned

پاک طینتی
noble disposition, pure nature

پاک نژاد
genuine, noble, of a pure race

پاک نهاد
chaste, good-hearted, good-natured, innocent, truehearted, christian, decent

پاک نهادی
good faith, good nature, goodness

پاک و مرتب
spick-and-span

پاک و منزه کردن
chasten

پاک کردن
blot, clean, cleanse, erase, expunge, pick, purify, rub, sop, sweep, wash, to cleanse, to erase, to settle, to clear up
erase

پاک کردن با اسفنج
sponge

پاک کردن با بخار
steam

پاک کردن با حوله
towel

پاک کردن با خراشاندن
scrape

پاک کردن با دفتین
comb

مترادف ها

good (صفت)
قابل، شایسته، پسندیده، خوب، صحیح، سودمند، مهربان، مطبوع، خیر، خوش، پاک، نیک، نیکو، ارجمند، خوشنام

clean (صفت)
روشن، پاکیزه، عفیف، طاهر، تمیز، پاک، صاف، زلال، نظیف، باطراوت

sheer (صفت)
راست، مطلق، خالص، پاک، محض، حریری

pure (صفت)
خالص، منزه، اصیل، عفیف، تمیز، پاک، محض، ناب، سره، بیغش، ژاو

naked (صفت)
برهنه، عریان، لخت، پاک

stark (صفت)
سفت، کامل، حساس، شاق، خشن، رک، قوی، شجاع، زبر، پاک، خشک و سرد

kosher (صفت)
پاک، حلال، تهیه شده بر طبق شریعت یهود

پیشنهاد کاربران

سلام !
کلمه مورد نظر: پاک
معنی و مفهوم: تمیز، پاکیزه، بی گناه، بی عیب، منزه، صاف و صادق، بی نقص
متضاد: کثیف، آلوده، گناه کار، خطاکار
هم خانواده: پاکیزه | ریشه اصلی: ( پ ا ک )
به انگلیسی: Clear
به عربی: واضح
امیدوارم این مقاله مفید بوده باشد.
واژه پاک
معادل ابجد 23
تعداد حروف 3
تلفظ pāk
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: pāk، مقابلِ چرک و نجس]
مختصات ( ص . )
آواشناسی pAk
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
واژگان مترادف و متضاد
پاک، پالایش، پالیدن، پالنگ و پالوده
ریشه هندو اروپائی پیو peu - و pewH - در واژه های بالا بکار رفته که دلالت به پاکی و بی آلایشی میباشد. در اوستاپوئیتیکا puitika ودر سانسکریت پاواکا pāvaka و یونانی punati نیز معنی پاکی را میدهند در لاتین پوروس purus بهمین معنیست. در انگلیسی پیور pure نیز در این معنی شریک است.
...
[مشاهده متن کامل]

گوهر پاک بباید که شود قابل فیض. ورنه هر سنگ و گلی لولو مرجان نشود

#پاک و پوک
این واژه از ریشه ایران باستان *puHt�s و *pawHāk�s به چم پاکیزگی و بی آلایشی است.
این واژه در زبان پهلویی به ریخت پاک pāk و پوک. p�k در امده است.
این واژه به لاتین راه یافته و به ریخت pūrus و putus به چم پاک و پالیده ( ناب ) می باشد
...
[مشاهده متن کامل]

واژگانی که از ریشه پاک و پوک ایرانی است :
نام کشور پاکستان
Italian:�puro پورو به چم پاک
French:�purب. پیوخ به چم پاک و پالیده
Portuguese:�puroپورو به چم پالیده
English:�pureاوای ان pyo͝or به چم پالیده
German:�pur. púr
پواا به چم پالیده ( خالص )
در بیشتر زبان های اروپایی و هند ی واژه پالیده ( خالص ) و پاک ( تمیز ) و پوک ( پوچ ) از ریشه ایرانی است.
ReferencesEdit
MacKenzie, D. N. � ( 1971 ) , “pāk”, in�A concise Pahlavi dictionary, London, New York, Toronto: Oxford University Press, �page 64
Kroonen, Guus ( 2013 ) , “faujan - ”, in�Etymological Dictionary of Proto - Germanic� ( Leiden Indo - European Etymological Dictionary Series; 11 ) , Leiden, Boston:�Brill, �→ISBN, �page 132
@iranaryan

مقابل ناپاک ، بی عیب ، خالص ، خوب و پسندیده
پاینده واندیشیدم
پاک و پوک از یک ریشه و بهمعنی تمیز
بی آغشته
زلال پاکیزه تمیز
نقی . . .
واژه پاک در زبان کردی به معنی پاکیزه و همه و جمع و کل هست
اما در فارسی کلاسیک به معنی جمع و کل و همه بوده
در گورانی از وآژه پی کو به معنی با هم و جمع بودن استفاده میشه احتمالا ریشه واژه اشکانی بوده چون گورانی و زازایی ریشه پهلوی اشکانی دارند
نزیه، طاهر، پاکیزه
پاک: به کل، سراسر، بالکُلّ
( ( چون ترا از تو پاک بستانند
دولت آن دولت است و کار آن کار ) )
دکتر شفیعی کدکنی در مورد این واژه می نویسد: ( ( هنوز هم در خراسان به همین معنی رواج دارد. رودکی گفته است.
...
[مشاهده متن کامل]

این جهان پاک، خوب کردار است
آن شناسد ک دلش بیدار است ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۳۷۶. )
امروزه در محاورات گفته می شود فلان چیز پاک از دستم رفت یعنی به کل. ( نگارنده )

بی الایش
پاستوریزه
در فیلمنامه نویسی و در دیالوگ نویسی:
پاک به معنای به کلی، یکسره و یکباره
مثلا مادر خطاب به شوهر درباره پسرشون بحث میکنند
=پسره پاک زده به سرش یعنی پسره یکباره زده به سرش
نزیه
بی غش
پیشنهاد آفریدگار جهانیان بخشنده مهربان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس