دیکشنری
مترجم
بپرس
پاپوش درست کردن
frame
دنبال کنید
مترادف ها
railroad
(فعل)
پاپوش درست کردن، با راهاهن فرستادن یا سفر کردن
frame up
(اصطلاح)
پاپوش درست کردن
پیشنهاد کاربران
I'm being set up.
برام پاپوش دوختن
i was framed
set one up
+ عکس و لینک