dress
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
بیایید بررسی ریشه شناسی واژه �پانسمان� را با نگاه علمی و تاریخی و با ارجاع به منابع معتبر انجام دهیم، به دور از لغت نامه های عمومی مثل دهخدا یا معین.
- - -
۱. بخش اول: �پان�
سانسکریت:
... [مشاهده متن کامل]
pāna / pāna - → معنای اصلی �نگهداری، محافظت کردن� دارد.
منبع: Monier - Williams, A Sanskrit - English Dictionary, Oxford, 1899.
اوستایی:
واژه ی paina یا ریشه های مشابه در اوستایی به معنای �پوشاندن، محافظت کردن� وجود دارد.
منبع: Darmesteter, The Zend - Avesta, 1880.
پهلوی:
در پهلوی نیز ریشه هایی با مفهوم �محافظت� یا �پوشاندن� قابل ردیابی است، مشابه pāy یا pāyand, که معنای حفاظت و نگهداری می دهد.
منبع: MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971.
✅ نتیجه: بخش �پان� در �پانسمان� می تواند با معنای �محافظت� از ریشه های ایرانی باستان و سانسکریت همخوانی داشته باشد.
- - -
۲. بخش دوم: �سَمان�
فارسی و پهلوی:
saman → به معنای �چیز، آماده کردن، سامان دادن� است.
در پهلوی: saman و samān به معنای �آماده، مرتب، سامان دهی شده� دیده می شود.
منبع: Darmesteter, The Pahlavi Texts, 1893–1895.
سانسکریت:
samāna → �هماهنگی، نظم، آماده سازی�
منبع: Monier - Williams, A Sanskrit - English Dictionary.
✅ نتیجه: �سَمان� به معنای �چیز آماده یا سامان یافته� می تواند به صورت معنایی با �چیزی که آماده محافظت است� هماهنگ باشد.
- - -
۳. ترکیب دو بخش
> �پان� ( محافظت ) �سَمان� ( چیز آماده، سامان ) → �چیزی که برای محافظت آماده شده�
این معنای ترکیبی دقیقاً با مفهوم �باند، پوشش محافظ زخم� که در فارسی نوین به کار می رود، همخوانی دارد.
- - -
۴. نتیجه گیری
واژه �پانسمان� در فارسی نوین ترکیبی تاریخی است که از ریشه های اوستایی، پهلوی و سانسکریت قابل پیگیری است و معنای آن ( �چیز آماده برای محافظت� ) به شکل واضح با کاربرد امروز آن ( �باند، پیچیدن زخم� ) همخوانی دارد.
- - -
منابع معتبر:
1. Darmesteter, The Zend - Avesta, 1880.
2. Darmesteter, The Pahlavi Texts, 1893–1895.
3. MacKenzie, D. N. , A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971.
4. Monier - Williams, A Sanskrit - English Dictionary, Oxford, 1899.
5. Gray, L. H. , A Vocabularly of the Avestan Language, London, 1902.
- - -
- - -
۱. بخش اول: �پان�
سانسکریت:
... [مشاهده متن کامل]
pāna / pāna - → معنای اصلی �نگهداری، محافظت کردن� دارد.
منبع: Monier - Williams, A Sanskrit - English Dictionary, Oxford, 1899.
اوستایی:
واژه ی paina یا ریشه های مشابه در اوستایی به معنای �پوشاندن، محافظت کردن� وجود دارد.
منبع: Darmesteter, The Zend - Avesta, 1880.
پهلوی:
در پهلوی نیز ریشه هایی با مفهوم �محافظت� یا �پوشاندن� قابل ردیابی است، مشابه pāy یا pāyand, که معنای حفاظت و نگهداری می دهد.
منبع: MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary, 1971.
✅ نتیجه: بخش �پان� در �پانسمان� می تواند با معنای �محافظت� از ریشه های ایرانی باستان و سانسکریت همخوانی داشته باشد.
- - -
۲. بخش دوم: �سَمان�
فارسی و پهلوی:
saman → به معنای �چیز، آماده کردن، سامان دادن� است.
در پهلوی: saman و samān به معنای �آماده، مرتب، سامان دهی شده� دیده می شود.
منبع: Darmesteter, The Pahlavi Texts, 1893–1895.
سانسکریت:
samāna → �هماهنگی، نظم، آماده سازی�
منبع: Monier - Williams, A Sanskrit - English Dictionary.
✅ نتیجه: �سَمان� به معنای �چیز آماده یا سامان یافته� می تواند به صورت معنایی با �چیزی که آماده محافظت است� هماهنگ باشد.
- - -
۳. ترکیب دو بخش
> �پان� ( محافظت ) �سَمان� ( چیز آماده، سامان ) → �چیزی که برای محافظت آماده شده�
این معنای ترکیبی دقیقاً با مفهوم �باند، پوشش محافظ زخم� که در فارسی نوین به کار می رود، همخوانی دارد.
- - -
۴. نتیجه گیری
واژه �پانسمان� در فارسی نوین ترکیبی تاریخی است که از ریشه های اوستایی، پهلوی و سانسکریت قابل پیگیری است و معنای آن ( �چیز آماده برای محافظت� ) به شکل واضح با کاربرد امروز آن ( �باند، پیچیدن زخم� ) همخوانی دارد.
- - -
منابع معتبر:
- - -
واژه فارسی پانسمان در اصل وام واژه ای ( به فرانسوی: pansement ) به معنی شستشو، مرهم گذاری و بستن جراحات با باندهای پزشکی است.
واژه پانسمان
معادل ابجد 204
تعداد حروف 7
تلفظ pānsemān
نقش دستوری اسم
... [مشاهده متن کامل]
ترکیب ( اسم مصدر ) [فرانسوی: pansement] ( پزشکی )
مختصات ( س ِ ) [ فر. ] ( اِ. )
آواشناسی pAnsemAn
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پانسمان
معادل ابجد 204
تعداد حروف 7
تلفظ pānsemān
نقش دستوری اسم
... [مشاهده متن کامل]
ترکیب ( اسم مصدر ) [فرانسوی: pansement] ( پزشکی )
مختصات ( س ِ ) [ فر. ] ( اِ. )
آواشناسی pAnsemAn
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
کردی جنوبی:تاپو
زخمپوش=پانسمان
زخمپوش کردن=پانسمان کردن، زخمپوشی
نکته: واژه های زخمبند و زخمبندی به جای واژه ی بانداژ درخور هستند.
زخمپوش کردن=پانسمان کردن، زخمپوشی
نکته: واژه های زخمبند و زخمبندی به جای واژه ی بانداژ درخور هستند.
تامپون : توده پارچه جهت جلوگیری از خونریزی
زخم بندی