پالایش

/pAlAyeS/

    filtration
    refining
    purgation
    purification
    refinement

فارسی به انگلیسی

پالایش پذیر
filterable

پالایش شده
refined

پالایش نشده
untreated

پالایش کردن
purify, refine, sublime

پالایش کردن ازطریق تصعید
sublimate

مترادف ها

purgation (اسم)
برائت، تصفیه، تطهیر، روان پاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس به وسیله هنر، تنقیه، پاک سازی، پالایش

purge (اسم)
تطهیر، پالایش

purification (اسم)
شستشو، تخلیص، تصفیه، تطهیر، پالایش، خالص سازی

filtration (اسم)
تصفیه، از صافی گذراندن، پالایش

refinement (اسم)
تصفیه، تهذیب، پالایش، تزکیه، پالودگی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

پالایشپالایشپالایشپالایش
بیست تا کلمه با پسوند - ش آورده که محض رضای خدا یکیش تو ترکی استفاده نمیشه
خیلی جالبه
منطق هم بی نظیر
هرچی پال داره ترکیه
پالودن، پالای
آلودن، آلای
فرسودن، فرسای
و و و
یزیدا کاش حداقل فارسی خوب بلد بودید بعد نظر میدادید
...
[مشاهده متن کامل]

اون یکی هم که عالی
فارسی گویشی از ترکیست
همه زبان های عالم گویشی از ترکیست
فارسی ۲۵۰۰ساله
گویشی از ترکی ۱۵۰۰ساله
( قدمت ها بیشتره، اینجا منظور سابقه نوشتاره )
بدزدید آقا بدزدید
کی به کیه
ما که مثل تر کیه قانون حراست از فرهنگ غالب کشور ( آریایی برای ایران ) نداریم
پس راحت باشید
اگه همچین قانونی داشتیم بدلیل جعل آوردن در تاریخ و زیر سوال بردن فرهنگ ایرانی آریایی کشور حسابی حالتونو میگرفتن
رجوع به ماده ۳۰۱ قانون کیفری ترکیه شود

منبع. کتاب فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
پالایشپالایشپالایشپالایشپالایش
Refine
refining
پالیدن، پالودن، پالاییدن:
اوستایی: PALAIDAN
پهلوی: PALUTAK، PALUTAN
بُن کنونی پالاییدن ( پالای ) /پسوند نامساز ِ ش
پالایش ( پال آیش ) پال مثل پالاز. پالتو. پالان. پالتار. پالچیق. پالیت ( بلوط ) . . . . هر کلمه ایی آخرش آیش داشته باشد. تورکی است. مثل یاشایش. فرسایش. همایش. پالایش. فرمایش. آزمایش. آلایش. پیرایش. آرایش. . . .
واژه ای فارسی و مشتق: پالاییدن و پسوند اسم ساز ( - ِ ش ) - polish برگرفته شده از فارسی است!
پالودن، تصفیه، پاکسازی، تهذیب - جلا دادن، بَراق کردن، صیقل کاری، زَنگار زُدایی