پالایش

/pAlAyeS/

    filtration
    refining
    purgation
    purification
    refinement

فارسی به انگلیسی

پالایش پذیر
filterable

پالایش شده
refined

پالایش نشده
untreated

پالایش کردن
purify, refine, sublime

پالایش کردن ازطریق تصعید
sublimate

مترادف ها

purgation (اسم)
برائت، تصفیه، تطهیر، روان پاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس به وسیله هنر، تنقیه، پاک سازی، پالایش

purge (اسم)
تطهیر، پالایش

purification (اسم)
شستشو، تخلیص، تصفیه، تطهیر، پالایش، خالص سازی

filtration (اسم)
تصفیه، از صافی گذراندن، پالایش

refinement (اسم)
تصفیه، تهذیب، پالایش، تزکیه، پالودگی

پیشنهاد کاربران

بیست تا کلمه با پسوند - ش آورده که محض رضای خدا یکیش تو ترکی استفاده نمیشه
خیلی جالبه
منطق هم بی نظیر
هرچی پال داره ترکیه
پالودن، پالای
آلودن، آلای
فرسودن، فرسای
و و و
یزیدا کاش حداقل فارسی خوب بلد بودید بعد نظر میدادید
...
[مشاهده متن کامل]

اون یکی هم که عالی
فارسی گویشی از ترکیست
همه زبان های عالم گویشی از ترکیست
فارسی ۲۵۰۰ساله
گویشی از ترکی ۱۵۰۰ساله
( قدمت ها بیشتره، اینجا منظور سابقه نوشتاره )
بدزدید آقا بدزدید
کی به کیه
ما که مثل تر کیه قانون حراست از فرهنگ غالب کشور ( آریایی برای ایران ) نداریم
پس راحت باشید
اگه همچین قانونی داشتیم بدلیل جعل آوردن در تاریخ و زیر سوال بردن فرهنگ ایرانی آریایی کشور حسابی حالتونو میگرفتن
رجوع به ماده ۳۰۱ قانون کیفری ترکیه شود

منبع. کتاب فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
پالایشپالایشپالایشپالایشپالایش
Refine
refining
پالیدن، پالودن، پالاییدن:
اوستایی: PALAIDAN
پهلوی: PALUTAK، PALUTAN
بُن کنونی پالاییدن ( پالای ) /پسوند نامساز ِ ش
پالایش ( پال آیش ) پال مثل پالاز. پالتو. پالان. پالتار. پالچیق. پالیت ( بلوط ) . . . . هر کلمه ایی آخرش آیش داشته باشد. تورکی است. مثل یاشایش. فرسایش. همایش. پالایش. فرمایش. آزمایش. آلایش. پیرایش. آرایش. . . .
واژه ای فارسی و مشتق: پالاییدن و پسوند اسم ساز ( - ِ ش ) - polish برگرفته شده از فارسی است!
پالودن، تصفیه، پاکسازی، تهذیب - جلا دادن، بَراق کردن، صیقل کاری، زَنگار زُدایی

بپرس