پالان

/pAlAn/

    packsaddle
    pack - saddle

فارسی به انگلیسی

پالان خر دجال
penelopes winding - sheet

پالان دوز
pack-saddle maker

مترادف ها

packsaddle (اسم)
پالان

پیشنهاد کاربران

در پاسخ به علی باقری:
به گرد اندرش ، خیمه زاندازه بیش/پس پشت ، پیلان و بالاش پیش
این شعر به چمه این است که فضای گرد اندرونی خیمه بزرگ است / از پشت پسرفتگی دارد و از سمت پهلو و بالا پیشرفتگی
...
[مشاهده متن کامل]

پس پیلان با پالان یکی نیست و پیلان باید از پی ( دنباله ) لان باشد و لان همان لانه و لند لاتین است به چم جا یا سرزمین پس پیلان میشود گستردگی افقی.
واژه شناسی پالان
1 - پا لان => جای پا یا همان رکابی که سوار بر ستوران می شوند.
2 - پال لان =>چیزی که در بالا قرار میدهند یا آنچه که در بالا قرار میگیرد.
به نگر میرسد برای اینکه پا در هنگام ستور سواری جایگاهی استوار داشته باشد که سوارکار دچار خستگی نشود برای آن جلی ( وسیله و پوششی ) ساختند که برای این طراحی نیاز به این بود که آنرا به جایی ببندند برای همین بخش پارچه ای آن به صورت لایه ای ساخته شد تا این جل را با گره هایی سفت نگه دارد و در آمیخت بخش پارچه ای با جای پا که پالان یا رکاب نام داشت به کل این جل افزار پالان گفتند.
میتوان به پدال و رکاب و هر چیزی که پا را در آن قرار میدهیم پالان بگوییم.
به کسی که اینکار رو انجام میداد پالان دوز گفتن.

#پالان
پال ان= بافته شده از دم اسب ؛ نرخ و ریسمان ؛ کمر بند بافته شده از دم اسپ
پال= رشته های دم اسپ ( اسب ) ؛
ان= پسوند به چم و معنی شده یا در حال همانند. روان یا خندان یا گریان
@iranaryanمارا در ایتا دنبال کنید
لیانال مساوی در زمان هخامنشیان فرزند یکی از پادشاهان محلی بوده است که به مروز زمان به صورت لیونل مسی درآمده است و این واژه یکی از واژگان اصیل پارسی دری می باشد.
هوید
هر واژه ای عن داشتی باشد ترکی است، مانند گوزراعن
پالان ، palan , جل خر ، را پالان گویند که بر پشت ان نهند وبر آن سوار شوند ، چنانچه سوار شدن خر لق وبدون پالان موجب زخم شدن نشیمن گاه می شود در شهر بابک به آن پالون می گویند ، بیا قسمت کنیم مال پدر را ، کلند وتبشه وپالون خر را ، این لغت کاملا پارسی است
هر کلمه ایی لان داشته باشد. تورکی است. مثل یالان. بالان ( تله. گرگ بالان دیده ) . پالان. زنگی لان. گی لان. اسفهلان. . . . .
پال. پالتو. پالاز. پالان. پالچیق. پالتار. پالوده. پالایش. پالادیوم. پالتین ( پلاتین ) پالاشتی ( پلشتی=بلشتی=آلوده شد ) پال یک کلمه ی تورکی است.
به خیاط های ناشی که در دوختن لباس ناکار آمد هستند . به کنایه پالان دوز می گویند
واژه ی "پالان " به معنی پوشش ستور است ریختی پساوندی از پال می تواند بود : پال /ان ( = پساوند بازخوانی. ) ) پال به معنی اسب است و ریخت های دیگر از آن " پالاد " ، "بالاد" ، و " بالا"
به گرد اندرش ، خیمه زاندازه بیش/پس پشت ، پیلان و بالاش پیش
...
[مشاهده متن کامل]

و یا :
ببر پنج بالای زرّین ستام/ سرافرازده موبد نیکنام
شاهنامه داستان اسفندیار و بهمن

بپرس