پاره پاره

/pArepAre/

    torn to piece
    ragged

فارسی به انگلیسی

پاره پاره شدگی
segmentation

پاره پاره کردن
fragment, lacerate, worry

مترادف ها

ragged (صفت)
کهنه، خشن، زبر، نا هموار، ناصاف، پاره پاره، ژنده

fragmentary (صفت)
شکسته، ناقص، بی ربط، پاره پاره، جزء جزء، ریز شده

fragmental (صفت)
شکسته، پاره پاره، جزء جزء، ریز شده

dilapidated (صفت)
ویران، مخروب، پاره پاره

scrappy (صفت)
پاره پاره، تکه تکه

torn to pieces (صفت)
پاره پاره

پیشنهاد کاربران

بپرس