پاداش

/pAdAS/

    salvage
    reward
    remuneration
    compensation
    gratuity
    severance pay
    bonus
    commendation
    consideration
    dividend
    justice
    quittance
    recompense
    requital
    return
    wage
    premium
    retribution

فارسی به انگلیسی

پاداش افتخاری
honorarium

پاداش امیز
rewarding

پاداش انفصال
severance pay

پاداش بازیگر
residuals

پاداش بطری
corkage

پاداش پایان خدمت
golden handshake

پاداش خاتمه خدمت
severance pay

پاداش دادن
recompense, remunerate, requite, reward, satisfy

پاداش دهی
remuneration

پاداش سیاسی
pork barrel

مترادف ها

quittance (اسم)
تبرئه، برائت، جبران کردن، پاداش، پاکی، رسید مفاصا، بازپرداختن

gratuity (اسم)
سپاسگزاری، انعام، پاداش، التفات، رایگانی

testimonial (اسم)
شاهد، گواهی نامه، شهادت، جایزه، پاداش، رضایت نامه، تصدیق نامه، سفارش وتوصیه

compensation (اسم)
جبران، تلافی، غرامت، جبران کردن، عوض، پاداش، تاوان، مزد

retaliation (اسم)
تلافی، پاداش، عمل متقابل

retribution (اسم)
عقبی، تلافی، پاداش، کیفری، مجازات، کیفر، سزا

meed (اسم)
ارزش، جایزه، پاداش، کرایه

reward (اسم)
جایزه، اجر، مژدگانی، انعام، عوض، پاداش، مزد، سزا

remuneration (اسم)
اجر، پرداخت، پاداش، سزا

fee (اسم)
پرداخت، امتیاز، پاداش، مزد، پول، دستمزد، شهریه، اجرت، پردازه، پردازانه

comeuppance (اسم)
مزد عمل بد، پاداش، توبیخ بیجا

guerdon (اسم)
جایزه، پاداش

پیشنهاد کاربران

پاداش/پاداشت =padash /padasht
درزبان فارسی پاداش ودرزبان لکی به صورت پاداشت تلفظ می گردد .
پات داشن=پاداش
_پات داشنِ نیتار=جایزه دهنده
_پات داشنِنیتن=جایزه دادن . پاداش دادن
پات دَهیشن =پاداش
...
[مشاهده متن کامل]

پات داشن اومند =سزاوار . شایسته لایق . جایزه
ودراصل این واژه پات داشتن ؛ یا پات داشته =غیراز داشته وغیرازآنچه که داری . چیزی فراتر از داشته معنا می دهد .
بدرود .

انعام
این کار پاداش دارد = این کار عوض و بدل دارد - این کار نتیجه عمل دارد این کار شما معادل و مشابه ای دارد.
مثلاً در کارخانه قطعه ای رو خراب کردی و می گند این کار پاداش دارد قرار نیست حتماً یک قطعه از تو بگیرند بلکه معادل آن از تو مبلغ خواهند گرفت یا می توانند از تو بخواهند یک قطعه مشابه آن بیاوری که باز هم خود اون قطعه قبلی نخواهد بود ولی مشابه آن است حتی اگه از یک مدل و یک شرکت تولیدی باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

یا شما در کارخانه خوب کار کردی و می گند این کار پاداش داد و قرار نیست صاحب کارخانه بیاد برای شما همون کار را انجام بدهد بلکه معادل اون زحمت شما به شما تشویقی مالی و. . . خواهند داد.

Remuneration
واژه پاداش
معادل ابجد 308
تعداد حروف 5
تلفظ pādāš
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: pāt - dahišn] ‹پاداشت، پاداشن، داشن، پادش، باداش›
مختصات ( اِمص . )
آواشناسی pAdAS
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
واژگان مترادف و متضاد
پاداش در نظام کیفری به معنای مجازات و کیفر است اما در زبان عامیانه بیشتر به معنای اجرت کار نیک قلمداد می شود
در نتیجه میتوان گفت که پاداش هم سزای کار نیک و هم سزای کار ناپسند است یعنی بر هردو قابل اطلاق است.
پاداش
پاداش = پا، داش
پا = پاک
پاکی از آب/آپ گرفته شده و هر گاه آپ را از چپ بخوانید میشود ( پاه ) یعنی پاهباید پاک باشد و در راه پاک و با آب ( آبرو ) برود.
پاداش = پاه، داش
پاه = پاک
...
[مشاهده متن کامل]

داش = داد
حرف ( د ) در بسیار جاه ها آمده و معنی داد و دادگری را میدهد و شاهان ایران بر دادگری مینازیدند و میبالیدند و دادگری سرافرازی آریایان بود و است و میباشد.
دین = د، ین
د = داد
ین = برنامه
دین = برنامه داد ( حق ) .
همچنان واژگان سره پارسی از دو سو خوانده میشود.
پاداش = شاداپ/شاداب
این حرف ( ب ) پس از اسلام جای ( پ ) را گرفته است.
هنوز هم مردم ( کُرد ) به آب ( آپ ) میگویند و مردم رومانیا هم آپ میگویند.
مردم افغانستان که لهجه پشتو دارند هنوز هم ( چ، پ، گ، ژ ) را بیشتر به کار میبرند و اکنون انگلیس و امریکا کوشش دارند تا لهجه نیک شان را خراب بسازد و به جای ( پ ) ( ف ) به زور به کار میبرند.
پاداش 🔄 شاداپ
پرست 🔄 تسرپ ( تصرف )
بخشنده باشید تا مردم را شاد و شاداب بسازید.
پاداش = بخشش

تشویق
آنچه که باعث برقراری و برپایی شادی و هستی میشود.
پاداش = پاد دهش
courtesy
پاداش : تحریف پاداشت به معنای به پا داشتن ارزش یا حرمت کسی بوده است .
پاداش: دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد:<< پاداش در پهلوی، پاداشْنpādāšn بوده است که ریختی است از پات دهشن pāt - dahišn، به معنی آنچه در برابر دهش داده می شود. این واژه، در دری کهن، در ریخت” پاداشَن” هم بکار رفته است که به ریخت پهلوی واژه نزدیکتر است. >>
...
[مشاهده متن کامل]

که: پاداش این آنکه بیجان شود
ز بد کردن خویش پیچان شود
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۸۲.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس