ویزا

/vizA/

    visa
    vise

فارسی به انگلیسی

ویزا کردن
to visa, to vise

مترادف ها

visa (اسم)
ویزا، روادید، روادید گذرنامه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

ویزاویزاویزاویزا
نگره های فارسی به سان جایگزینی واژه: گُذرا ( گذر اجازه ) ، رَهپاس ( راه پاس ) ، گذرنامه: گذر نامه، رهپویه: ره پویه، راهبَرگ ( راه برگه ) ، گامبَرگ ( گام برگه ) ، پَروانه ( پرواز روانه ) ، رَهبُرد ( راه
...
[مشاهده متن کامل]
بردن ) ، پایاب ( پا یافتن ) ، رَهیاب ( راه یابنده ) ، پایام ( پا پیام ) ، رَوا ( روادید اجازه ) ، گَما ( گام مجوز ) ، پُرا ( پرواز اجازه ) ، سَفا ( سفر اجازه ) ، رَنا ( راه نامه ) ، سَرا ( سفر راه ) ، پایا ( پا یافت ) ، رَپا ( راه پاس ) ، آرا ( آمد رفت اجازه )

VISA🇬🇧 = تأشیرة🇸🇦 = رَوادید🇮🇷
بهتر است به جای واژۀ بیگانۀ ویزا از رواید بهره جوییم.
جوازسفر
مُجَوز ورود، مجوز عبور، اجازهٔ ورود، اجازهٔ اقامت
روادید . . . . . اجازه ورود . . . . .