درزبان سنگسری به ویرانه قُر نوا و یا خاکچال و به آثار باقی مانده از ویرانه گافه گویند
یَباب ، یَبات
ویران بی گمان واژه ای پارسی است و پهلوی آن به شیوه اَویران است.
واژه ویران
معادل ابجد 267
تعداد حروف 5
تلفظ virān
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: avērān، مقابلِ آباد] ‹بیران›
مختصات ( ص . )
آواشناسی virAn
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
با سپاس از همیاری دوستان با نگر به اینکه بی یا بدونه در گذشته اَبی بوده گویا ابیران = اَبی ران به چم بدون ران ( اقدام و عمل یا سازندگی و جاری کردن ) به بیران یا ویران بدل شده و ویران = بیران = بدون ( نا ) سازندگی و خراب کردن
ویران : فرو ریختن ،
ویران به معنی نابود، خراب ، ویران، نااباد
اگه بشه مفرد رو هم بدید
یباب ، بایر، خراب، خرابه، فروریخته، مخروب، مخروبه، منهدم، ناآباد، ویرانه
در پارسی پهلوی "اویران" بوده که از دو بخش ا ( پیشوند منفی ساز ) و ویران ( زیبا و دلکش ) ساخته شده بود و در پارسی نوین پیشوند "ا" برداشته شده، مانند امرداد ( نمردنی ) که امروز شده مرداد ( مردنی ) !
از پیوند وی به معنی عدم ونابودی و پسوند ران ساخته شده است
یبات
یباب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)