وی

/vey/

    he or she

فارسی به انگلیسی

وی ستود
disbeliever, heretic

پیشنهاد کاربران

وُی ( اوی ) به معنای او می باشد که به اشتباه وِی خوانده می شود.
=او
در پارسی همان "پسوند" است و هم "پیشوند".
"پیشوند" َش را که من دانشی درباره اش ندانم و تنها می دانم بیشتر کاربرد "ضد کردن، پاد کَردَن" دارد. در این باره به دیدگاه کاربر گرامی /فرتاش/ سری بزنید.
"پسوند وی" بدین شیوه بکار گرفته می شود که اگر واج ( =حرف ) پایانی اش "واکه" نبود، که یک "َوی" به آن بیفزایید.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر واکه بود، آن را پاک کنید و پسوند "َوی" را بیفزایید.
این پسوند برابر "ای، ی" است و چیز ویژه ای نیست.
برای نمونه:
فرانسوَی=فرانسه ای
مینَوی=مینو ای
گیتَوی=گیتی ای
میتوان هِنگام هایی که افزودن "ی" خیلی واژه را زیبا نمی کند و یا نمی توان به واژه "ی" افزود، میتوان از این پسوند زیبا بهره برد.
بِدرود.

منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
وی
وی شخصیت اصلی در مجموعه کتاب کمیک وی مثل وندتا از انتشارات ورتیگو/دی سی کامیکس است که توسط نویسنده آلن مور و طراح دیوید لوید خلق شده است. او یک آنارشیست انقلابی، مأمور خودخوانده و جنگجوی آزاده ای اسرار آمیز است که به راحتی توسط صورتک گای فاکس، موهای بلند و جامهٔ تیره خود قابل تشخیص است. تلاش او برای سرنگونی و از بین بردن دولت تمامیت خواه ویران شهر پادشاهی متحد بریتانیا توسط فعالیت های قهرمانانه است.
...
[مشاهده متن کامل]

هوگو ویوینگ در فیلم وی مثل وندتا ( ۲۰۰۵ ) به کارگردانی جیمز مک تیگو وظیفه بازی در این نقش را بر عهده داشت.

وی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/وی_(کمیک)
اندازه
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Wei
کوچکترین کسری از یک اتر، با هر اتر به ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ Wei.
وی اگر در اسم شهر وروستا یا منطقه باشد به معنای چاه می باشد روستای وی در جیرفت و ر وستای وی وی در بجنوردو اسم هر روستایی که دران اسم وی باشد به معنای چاه می باشند بالغ بر صد روستا درایران وجود دارد که در آنها جز ( وی ) وجود دارد
پیشوندِ " ent" از زبانِ آلمانی در بسیاری از جایها با پیشوندهایِ زیر از زبانِ پارسی کارکردِ یکسانی دارد:
1 - پیشوندِ " دَر، بدَر" : هنگامیکه این پیشوند به " بیرون" نِشانِش داشته باشد؛ برای نمونه در واژگانی همچون " دَر رفتن/دَر کردن/ دَر شدن/ دَر آوردن ".
2 - پیشوندِ " گُ/وی"
وی به معنی او که یک پیشوند است.
پیوستِ دیدگاهِ پیشینم:
چنانکه در پیام پیشینم گفته شد، پیشوندِ " وی/گُ" در زبانهایِ ایرانی ( اوستایی، پارسیِ میانه - پهلوی، پارسیِ کُنونی ) کارکردِ یکسانی با پیشوندِ " dis" در زبانهایِ اروپایی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

در پَسگشتِ زیر نیز کارواژه یِ "وی. دا" از واژه یِ "ویدائیتی" برابر با " dis. pose" گرفته شده است.
نکته بسیار ارزشمند:
به جایِ پیشوندِ "dis" از زبانهایِ اروپایی می توان پیشوندِ " وی/گُ " را بکار گرفت. پیشوندِ " وی/گُ" کاربردِ فراگیرتری در پیوند با پیشوندِ " dis" داشته است؛ پس هیچگونه نگرانی نباید داشت.
پَسگشت:
در رویبرگِ xxviii از نبیگِ " دستورِ زبانِ اوستا در همسنجی با سانسکریت:
Avesta grammar in comparison with sanskrit " نوشته یِ "ویلیامز جَکسون" آمده است:

وی
آشنایی با پیشوندِ "وی/ گُ" در زبانِ پارسی:
پیشوندِ کارواژه یِ " وی/گُ " در زبانِ پارسی نقشِ کارکردیِ یکسانی با پیشوندِ dis در زبانهای اروپایی دارد ( ریختهایِ دیگرِ این پیشوند در زبانِ انگلیسی de و di نیز می باشند ) .
...
[مشاهده متن کامل]

کاربردِ پیشوندِ " وی/گُ " در زبانِ پارسی:
1 - این پیشوند نشانگرِ "ضدیت ( =پادسویی، همیستاری ) ، دفع شَوَندگی، دوری، جدایی" یا opposition ( =ضدیت، همیستاری ) است. ریختِ دیگرِ این پیشوند در زبانِ پارسی "بی" می باشد که درست بمانندِ "dis" در بسیاری جاها عاملِ نفی کننده است ( دگرگونیِ آوایی ( و/ب ) در زبان پارسی رواگمند بوده است ) . در زبان پارسی واژگانی همچون بیکار، بیسواد، بیچاره و. . . و در زبانهای اروپایی واژگانی همچون disagree، disbelief و. . . گویایِ آن است.
2 - نشاندهنده یِ "تمایز، برتری، جدایی، وجه تمایز قائل شدن، جورِ دیگر بودن، تمیز دادن، تشخیص دادن" که در واژگانی همچون "گُزیدن"، "گُزینش" و. . . در زبانِ پارسی و "ویزیهیستن" به چمِ "تمیز دادن، تشخیص دادن، جدا کردن" در پارسیِ میانه و واژگانی همچون distinction، distinguish و. . . در زبانهای اروپایی است.
ریختِ کهن ترِ کارواژه یِ " گُزیدن"، "ویچیدن" به چمِ " تمیز دادن، جدا کردن، برگزیدن" بوده که از پیشوندِ "وی" به همراه کارواژه یِ "چیدَن" ساخته شده است. دگرگونیِ آواییِ ( چ/ز ) نیز در زبانهای ایرانی رواگمند ( =رایج ) بوده است.
3 - نشاندهنده یِ " گُسترانندگی" در واژگانی همچون گُستردَن، گُسترش و. . . . در زبان اوستایی "ستر " به چمِ "گُستردَن" بوده و پیشوندِ " وی/گُ" پس از چسبیدن به واژه یِ " ستر" همان کارایی را قوت می بخشد. "وی" در زبانِ اوستایی در قالبِ کارواژه به چمِ " گُستَردَن" نیز بوده است. ( " وی " در کارواژه "ویستردن/گُستردن" به چمِ " دور شدگی و گسترش" بکار رفته است؛ آنرا با واژه destroy که ساخته شده از پیشوندِ de ( ریختِ دیگرِ dis ) و stroy که همریشه با واژه "ستر" در زبان اوستایی است، مقایسه کنید ( دو کارواژه با ریختِ یکسان ولی با دو برداشتِ ناهمسان. )
4 - نشاندهنده یِ "پخش کنندگی یا پخش شوندگی، پراکندگی، باز شوندگی" که در واژگانی همچون distribute، distribution در زبانهای اروپایی و کارواژه "ویشکوفتن ( وی. شکُفتَن ) " در پارسیِ میانه به چمِ" از تخم درآمدن" می باشد یا هنگامیکه " غنچه یِ گُلِ سربسته، باز می شود" آنرا بکار می بریم. واژگانی همچون " ویشادَن/گُشودن"، "وییافتن" به چمِ "بازکردن ( دهان ) "، "ویشینجیدن" به چمِ " زهر پاشیدن یا پرآکندنِ زهر" و. . . .
5 - نشاندهنده یِ "تقسیم کردن، جداکردن" که در واژگانی همچون "ویشکیدن" به چمِ "جداکردن، تقسیم کردن"، "ویساندن" به چمِ "جدا کردن"، ویسیستَن ( شکستن ) /گُسستَن" و واژگانی همچون division در زبانهای اروپایی نیز دیده می شود.
6 - نشاندهنده یِ "جدایش، جابجایی، دوری، فاصله داشتن" که در واژگانی همچون "ویهیستَن " به چمِ "جابجا کردن"و واژگانی همچون " distance" و. . . در زبانهای اروپایی دیده می شود.
7 - نشاندهنده یِ " آسیب زدن یا آسیب رساندن، خراب کردن، ویرانی و نابودی" که در واژگانی همچون "ویرانیدن"، " ویموشتَن" به چمِ " آسیب زدن، خراب کردن"، "ویناهیدن" به چمِ " نابود و تباه کردن"، " ویکندن" به چمِ "ویران کردن"، "ویزوستن، ویزودن/گزاییدن" به چمِ " آسیب رساندن" در واژه ای همچون گَزَند"، و واژگانی همچون destroy و. . . در زبانهای اروپایی نیز دیده می شود.
8 - نشاندهنده یِ " آرایشمندی، ترتیب، نظم" ( arrangment - order ) که در واژگانی همچون "ویراژیدن"، " ویراستَن وهمچنین کارواژه یِ "ویناردَن/گُناردن" به چمِ "مرتب کردن، منظم کردن" دیده می شود و در زبانهای اروپایی می توان به واژه یِ discipline اشاره کرد.
9 - نشاندهنده یِ " رایزنی و مشورت، بررسی، چاره جویی" که درواژگانی همچون " ویزیرینیدن/ویچیرینیدن" به چمِ "فتوی دادن، حکم کردن"، "ویزیر یا وَزیر"، "ویچاردن/گُزاردن"، " گُزیر، گُزیردَن ( =چاره جُستن ) "، "ویزوستن" به چمِ "پژوهیدن، بررسی کردن" و در واژگانی همچونdeliberation، discussion و. . . در زبانهای اروپایی دیده می شود.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
همچنین واژگانِ دیگری همچون "ویشُفتَن" در زبانِ پارسی میانه وجود داشته که با واژه یِ "disturb" در زبانهای اروپایی همچم است. در واژه " آشفتن"، " آ" پیشوند و " شُفتن" کارواژه است که در اینجا با پیشوندِ "وی" همراه شده است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
به روشنی فتادهایِ ( =مواردِ ) بالا با یکدیگر در بسیاری جاها همپوشانی دارند و می توان آنها را به فتادهایِ ( =مواردِ ) کمتر فروکاست و دامنه یِ آنها را تنگتر کرد. برای نمونه فتادهایِ 1، 2، 3، 4، 5، 6 ازنظر کاربردی همپوشانی دارند ولی پیوندِ فتادهایِ 7، 8، 9 با یکدیگر یا با فتادهایِ 1، 2، 3، 4، 5، 6 نیازمندِ بررسی بیشتر است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
در نبیگِ "فرهنگ واژه های اوستا" در رویه هایِ 1331 تا 1333، "وی" هم در قالبِ "کارواژه" و هم در قالبِ " پیشوند" آمده است:
" وی " در قالبِ "کارواژه" به چمِ
1 - پیگیری کردن، گُریختن، افتادن2 - پخش کردن3 - سرتاسر گُستردن4 - دنبال کردن، فرار کردن
آمده است.
" وی" در قالبِ "پیشوند" به چمِ
1 - جز، بی، جدا، جوردیگر، جداگانه، همیستار2 - دو تا، دولا ( two fold )
آمده است.
مطابقتِ "وی" در فِتادهایِ 1 تا 9 با " وی"در نبیگِ فرهنگ واژه هایِ اوستا کارِ آسانی است. تنها به این نکته بسنده می کنم که "وی" به چمِ " گُریختن" بازنمایی کننده یِ "دورشَوَندگی" در فتادهایِ بالا است.

به قد کشیدن برنج هنگام جوش می گویند
وی یک نوع پروتئین است که ورزشکاران و عضله سازان از آن استفاده میکنند
و همینطور در دیرین دیرین که می گفتند ( شخصی - نزد وی - شتافت )
وی یا همان او
وی به معنای ضد به کار میرفته است
وی - دَئوَ :ضد دیو یا همان مَزدَیَسنا است که مفهوم یکتاپرستی دارد یا پیروان دین زرتشت را گویند
به بد دینان دیو یسنا گفته میشد و به زرتشتیان وی دئو یا بهدینان
در نیشابور که هنوز به پارسی دری حرف میزنند از وی vi برای زمانیکه کسی اذیت میکند استفاده میکنند
...
[مشاهده متن کامل]

مثلا : وی وی مَکُن یا وی نگاش کن

واژه ای محترم برای او است
احساس خطر کردن. . . تعجب کردن
وِی نام روستایی واقع در استان هرمزگان
دهکده ای در استان هرمزگان
در پهلوی او با ریخت Oy بوده که کاربردش مانند he و she بود، ولی وی با ریخت Awē مانند him و her در جایگاه کنشگیریگ بکار میرفته. همینجور هم برای oyšān که امروزه ایشان شده است و awešan که در زبان مازندرانی
...
[مشاهده متن کامل]
وشون گفته میشود. به من کنشگری ( I در انگلیسی ) هم az یا an گفته میشد و به من کنشگیری ( me در انگلیسی ) من man.

وی در فارسی پهلوی به ریخت اوی به کار می رفت. شباهت های زیادی بین فارسی و کردی وجود داره و دلیلش اینه که هردو زبان ایرانیک هستن این واژگان هم ریشه هستن از همدیگه وام گرفته نشدن
وی:او، شما، آن، ایشان
آن وی یعنی آن نفر
وِیْ؛ نحوه خواندن / و ای /در شعر. مانند بیت زیر از جامی:
کای فرازنده ی این چرخ بلند!
و ای نوازنده ی دل های نژند
در ضمن /کای/به معنای که ای / کِیْ/ تلفظ می شود.
WE کلمه یک کلمه کردی است که وارد زبان فارسی شده است
او
او_ شما _خود _ایشان
در زبان لری بختیاری به معنی
وای
Voe
خود، ایشان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس