وه


    oh
    alas
    aha
    oh!
    alas!
    o that!

مترادف ها

oh! (صوت)
به، وه، ها، اوه

hey! (صوت)
هی، اهای، ای، وه، هلا، های

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه وه
معادل ابجد 11
تعداد حروف 2
تلفظ veh
ترکیب ( صفت ) [پهلوی: vēh]
مختصات ( وَ ) ( صت . )
منبع لغت نامه دهخد
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
وهوهوهوهوه
یی وه، ییوه در زبان لکی یعنی: ۱. دیوانه ۲. مجنون ۳. معادل سامنج و صفی حال و گِرَک می باشد
رووِ یا رووه نام روستایی باستانی در منطقه پلنگ دره که به دلیل اشتباهات تقسیمات کشوری دو تکه شده و نیمی از این منطقه در استان قم و نیمی در استان مرکزی قرار دارد در حالیکه هیچ قرابت فرهنگی و زبانی با شهرستان خود یعنی دلیجان ندارد به همین دلیل درکی از زبان و فرهنگ مردم این روستا ندارند و کلمات آن در نوشتار اداری به دلیل بیسوادی دگرگونی زیادی پیدا کرده است.
...
[مشاهده متن کامل]

برای نمونه نام روستا رووه است از واژگان رو به معنی شکار و وِه یا وِ معنی به و نیک و در کل به معنی شکارگاه است و به دلیل ناتوانی در تلفظ آن را راوه می نویسند و میخوانند که بی مفهوم است.
همچنین دولی که نام پارسی دختران ایرانیست و الان در هند بسیار رایج است را به دلیل ناتوانی در ادای واژه دالی میخوانند و می نویسند که بی معنا و بی مفهوم است.

مخفف وا
عجب
وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من
اوه
تعجب از چیزی
ببشتر برای وزن گرفتن شعر و جمله