وَنگ در مازندرانی چم صدا زدن دارد .
برای نمونه :
چیه تِرِ وَنگ زنی اِما رِه
چم جمله :
چیشده مارا صدا زدیو یا تو را چیشده یا چه اتفاقی افتاده ما را صدا زدی
صدای گریه نوزاد
به زبان مازندرانی میشه صدا زدن
ونگ /veng / ( اِ صوت ) صدای پشه.
در گویش شهرستان بهاباد اصطلاحِ پشه ای درِ گوش ونگی نکردن به معنای مهم نبودن و اهمیت نداشتن است مثلا می گویند؛ تو می ترسی پسرت در دانشگاه قبول نشود! پاسخ می دهد نخیر، اگردانشگاه قبول نشود ، پشه ای در گوشم ونگی نمی کند یعنی عین خیالم نیست، یادم نمی آید و اصلا برایم مهم نیست.
... [مشاهده متن کامل]
اصطلاحِ ونگ ونگ درِ گوش به معنای فک زدن، پرحرفی کردن، مثلا از باب خیلی دوستانه یا توهین می گویند این قدر درِ گوشم ونگ ونگ نکن یعنی اینقدر وراجی نکن، ببند دهانت را، خسته شدم، بس است.
صدا و آواز ، همان دن و دنگ است
هاون بی دسته ،
ونگ، هاون ، آونگ دسته هاون
در گویش بختیاری واژه ونگ خالی شدن از چیزی مانند گرسنگی شدیدیا تهی شدن، ودرجای دیگر ونگ ونگ کردن به معنای آواز نامفهوم زیر لب گفتن که معنای خاصی نداشته باشدکه به کنایه به طرف مقابل میگویند: چه ( چی ) ونگ
... [مشاهده متن کامل] ونگ میکنی!. درنظر آقای آریا بهداروند به اشتباه متوجه شده اند، درگویش بختیاری بنگ ( بونگ ) به معنای آواز میباشد، نه ونگ. باسپاس
در زبان لری بختیاری به معنی
صدا، بانگ