immediate
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
سرور، سید، ولیعهد، شاهزاده
ولیعهد، نایب السلطنه
پیشنهاد کاربران
ولیعهد ( انگلیسی: The Crown Prince ) یک فیلم تلویزیونی اتریشی - آلمانی - فرانسوی - ایتالیایی ( تله فیلم ) محصول سال ۲۰۰۶ است که به ده سال آخر زندگی ولیعهد اتریش رودلف، ولیعهد اتریش–مجارستان می پردازد.
به پارسی اورنگ جو
شاهپور
جانشین شاه. شاهزاده و ادامه دهنده دودمان شاهنشاهی. مانند ولیعهد فعلی ایران رضا پهلوی
شَهبُد
جمع
اولیاء عهود ؛ ج ِ ولی عهد : آنچه رسم است که اولیاء عهود را دهنداز غلام و تجمل و. . . هر چه تمامتر ما را فرمود. ( تاریخ بیهقی ) .
اولیاء عهود ؛ ج ِ ولی عهد : آنچه رسم است که اولیاء عهود را دهنداز غلام و تجمل و. . . هر چه تمامتر ما را فرمود. ( تاریخ بیهقی ) .
جانشین پادشاه
ولیعهد یا ویسپور یا واسپور کسی است که پادشاه او را برای جانشینی خود انتخاب می کند و به افراد تحت حکومت خود معرفی می کند. معمولاً پسران ارشد پادشاهان به عنوان ولیعهد انتخاب می شوند و سلطنت را به ارث می برند. اما در طول تاریخ بارها پیش آمده که کسانی جز پسران ارشد به عنوان ولیعهد انتخاب شوند. در این حالت می توان بیشترین ولیعهدها را در میان برادران پادشاهان دید. برای نمونه می توان از محمد حسن میرزا که برادر و ولیعهد احمد شاه قاجار بود، نام برد.
... [مشاهده متن کامل]
در ایران باستان به ولیعهد، ویسپور ( ویس پوهر، واسپوهر ) می گفته اند
Crown prince
Heir to the throne
A crown prince or hereditary prince is the heir apparent to the throne in a royal or imperial monarchy. The female form of the title is crown princess, which may refer either to an heiress apparent or, especially in earlier times, to the wife of the person styled crown prince.
ولیعهد یا ویسپور یا واسپور کسی است که پادشاه او را برای جانشینی خود انتخاب می کند و به افراد تحت حکومت خود معرفی می کند. معمولاً پسران ارشد پادشاهان به عنوان ولیعهد انتخاب می شوند و سلطنت را به ارث می برند. اما در طول تاریخ بارها پیش آمده که کسانی جز پسران ارشد به عنوان ولیعهد انتخاب شوند. در این حالت می توان بیشترین ولیعهدها را در میان برادران پادشاهان دید. برای نمونه می توان از محمد حسن میرزا که برادر و ولیعهد احمد شاه قاجار بود، نام برد.
... [مشاهده متن کامل]
در ایران باستان به ولیعهد، ویسپور ( ویس پوهر، واسپوهر ) می گفته اند
ولیعهد=شاهبُد
جمع اش = اولیاء عهود ؛ ج ِ ولی عهد : آنچه رسم است که اولیاء عهود را دهنداز غلام و تجمل و. . . هر چه تمامتر ما را فرمود. ( تاریخ بیهقی ) .
خلافت دار. [ خ ِ ف َ ] ( نف مرکب ) نگاهدارنده ٔ خلافت. جانشین. نایب :
این چور کن هوا لطافت باش
وآن چور کن زمین خلافت دار.
خاقانی.
این چور کن هوا لطافت باش
وآن چور کن زمین خلافت دار.
خاقانی.
ولی عهد: مخفف ولیّعهد، متصرف و حاکم وقت، وارث پادشاهی، اسم مرکب ساخته شده از ترکیب اضافی بفک اضافی
پورجانشین
خلیفه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)