setback
وقفه
/vaqfe/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
متارکه، وقفه، تعلیق، ایست، توقف، تاخیر، تعطیل، بی تکلیفی، اندروایی، اویزانی، سوسپانسیون، اندروا، اویزش
بی تکلیفی، وقفه، تعلیق
وقفه، تفریح، تنفس، شکاف، شکست، شکستگی، فرصت، مهلت، فرجه، انقصال، بادخور
وقفه، مکی، سکوت، توقف، درنگ
وقفه، ایست، فاصله، فرجه، مدت، فترت، خلال
وقفه، فاصله، شکاف، التقای دو حرف با صدا
وقفه، ایست، ثابت، تعطیل، بدون حرکت
وقفه، ایست، توقف
وقفه، رخوت، از کار افتادگی، عجز، بی حالی، فلج، رعشه، سکته ناقص، خواب رفتگی
وقفه، وضع، چسبندگی، چسبناک، چوب، چماق، عصا، چوب دستی، تاخیر، باهو، شلاق، پیچ درکار
وقفه، شق، دهنه، رخنه، شکاف، درز، جای باز، اختلاف زیاد
وقفه، جا، وضع، موقعیت، مرکز، مقام، رتبه، مرحله، پاتوغ، جایگاه، ایستگاه، موقعیت اجتماعی، در حال سکون، ایستگاه اتوبوس و غیره، توقفگاه نظامیان و امثال ان
وقفه، ایست، فاصله، مهلت، تایم، ساعت غیبت کارگر
وقفه، ایست
وقفه، شکاف، فرق بسیار، پرتگاه عظیم
وقفه، حرف، ارواره، دهان، لب زیرین، بادبان سه گوش جلو کشتی
وقفه، بن بست، بی تکلیفی
ترک، وقفه، عدم استعمال، موقوف شدگی
پیشنهاد کاربران
وقفه: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
درنگ ( دری )
وَچان ( کردی )
درنگ ( دری )
وَچان ( کردی )
واژه وقفه
معادل ابجد 191
تعداد حروف 4
تلفظ vaqfe
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: وقفَة]
مختصات ( وَ فِ یا فَ ) [ ازع . ] ( اِمص . )
آواشناسی vaqfe
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد 191
تعداد حروف 4
تلفظ vaqfe
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: وقفَة]
مختصات ( وَ فِ یا فَ ) [ ازع . ] ( اِمص . )
آواشناسی vaqfe
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
فرجه. . . .