وقف

/vaqf/

    endowment
    entailment
    pious foundation
    consecration
    devotion

فارسی به انگلیسی

وقف چیزی کردن
devote

وقف سازی
consecration, devotion

وقف مال
entail

وقف نامه
deed of endowment

وقف کردن
bestow, consecrate, dedicate, endow, sanctify, devote, to endow (for pious purposes), to dedicate, to entall

مترادف ها

devotion (اسم)
هواخواهی، پرستش، سرسپردگی، تخصیص، وقف، صمیمیت، جانسپار، از خود گذشتگی، دعا، مریدی

consecration (اسم)
تخصیص، وقف، تقدیس، تبرک

apanage (اسم)
تابع، حوزه، ایالت، درامد اتفاقی، متعلقات، وقف

appanage (اسم)
تابع، حوزه، ایالت، درامد اتفاقی، متعلقات، وقف

پیشنهاد کاربران

وقف سنتی کهن و جهانی به معنی بخشش پول یا ملک به شخص یا موسسه غیر انتفاعی است که منافع مترتبه این بخشش را به مصرف خاصی برساند. جمع این واژه «اوقاف» است و به مال و زمین وقف شده، «موقوفه» و به شخصی که وقف کند «واقف» گفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

وقف نیز می تواند برای کارهای نامشروع مورد استفاده قرار گیرد ( حقیقی یا حقوقی ) . به عنوان مثال، در برخی موارد افراد برای فرار از مالیات بر درآمد که معمولا همراه با منافع ثانویه ای همچون اعتبار عمومی است، شروع به بخشش پول یا ملک خود می نمایند. این شیوه وقف نوعی از پول شویی است که در حال حاضر در کشور های مختلف به خصوص کشورهای اسلامی که سیستم های مالیاتی و ردگیر های مالی آن ها نا کارامد است رواج پیدا کرده است. این نوع وقت در حال حاضر بیشترین نوع وقف غیر شرعی است که بنیان اجتماع را هدف قرار داده است .
طبق قوانین قضایی ساسانیان دارایی های جهت استفاده در امور خاص توسط بانی قابل تخصیص بوده است. این دارایی ها توسط اولاد و اعقاب بانی قابل تغییر کاربری یا انتقال به غیر نبوده است. دارایی های مذکور توسط بنیادهای نیکوکاری به منظور رستگاری روان بنیاد شده و درآمدهای حاصل از آن صرف کمک به تنگ دستان و احداث تأسیسات عام المنفعه می شد. همین بنیادها بعدها الگویی برای وقف اسلامی شدند.
در روم باستان اولین کرسی فلسفه توسط مارکوس آئورلیوس پادشاه روم وقف گردید. وی برای هر یک از مکاتب فلسفی وقت یک کرسی مستقل ایجاد کرد.
سنت تاریخی وقف از سال ۱۵۰۵ میلادی با تاسیس کالج مسیح دانشگاه کمبریج ( به انگلیسی: Christ's College, Cambridge ) توسط ( لیدی ) مارگارت بیوفورت ( ۱۴۴۳–۱۵۰۹ میلادی ) ، مادر هنری هفتم پادشاه انگستان، در دانشگاه های امروزی پذیرفته شده است.
کرسی استادی موقوفه ( به انگلیسی: Endowed professorship ) به جایگاهی گفته می شود که حقوق دائمی معینی را از محل وقفی که اختصاصا بدان منظور انجام شده است دریافت دارد. همچنین بورسیه یا عضویت موقوفه ( به انگلیسی: Endowed scholarship/fellowship ) به کمک هزینه ای گفته می شود که از محل وقفی که اختصاصا بدان منظور انجام شده است پرداخت شود. پرداخت ها از محل درآمد حاصل از صندوق سرمایه گذاری وقفی ( به انگلیسی: Endowment Fund ) که طبق نظر واقف عمل می نماید پرداخت می شود.

وقفوقفوقف
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/وقف
وقف: همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی مانوی است: یَشت yasht.
واژه وقف کاملا پارسی است چون در عربی می شود هبة او منحة در ترکی می شود بایش این واژه یعنی وقف صد درصد پارسی است
وقف در ایران از دوره ساسانی وجود داشته و وقف نامه هایی هم از آن زمان وجود داره که البته بیشتر مربوط به نوشته روی سنگها هست، در کتاب هزاردادستان بهرامان قوانین وقف توضیح داده شده
وقف درلغت به معنی ایستادن، و در اصطلاح، حبس عین و تسبیل منفعت یعنی در راه خیر قراردادن منافع مال موقوفه را گویند. معادل فارسی آن " نهادک " است که کاربرد چندانی ندارد، قدمت آن در اسلام به قدمت خوداسلام
...
[مشاهده متن کامل]
است، بدین معنی که شخص حضرت رسول رقباتی راوقف نموده اند، این سنت حسنه و صدقه جاریه پیش از اسلام نیز در بین مردمان رایج بوده است. واژه وقف البته درقرآن نیامده ولی در متون فقهی مبحث مستقلی دارد، درقرآن عنوان صدقه جاریه آمده است. منظور از حبس عین یعنی اینکه مال وقف شده غیرقابل فروش، هبه ورهن بوده و برای همیشه از مالکیت واقف خارج می شود.

جناب ایرزاد، شما سطح نازلی از واژه شناسی را از خود نشان می دهی! با این شیوه های غیرعلمی می توان ریشۀ هر واژه ای را دستکاری کرد
وّقّفّ یک کلمه عربی به معنای ( ایستاد ) است.
وقف هنگامی محقق میشود که مالک با شرایط مقرر در قانون، مالی را به موجب قرارداد وقف از ملکیت خود خارج ساخته ، منافع آن را به یک کار نیک تخصیص دهد و آن را به موقوف علیهم یا به متولی یا حاکم تسلیم نماید .
منظور از آن همان مال موقوفه است .
وقف در حقوق مدنی به این معنی میباشد که شخص مالی را در راه رضای خدا به نفع شخصی یا ارگانی وقف کند به زبان ساده تر یعنی شخص ( الف ) خانه ی خود را جهت استفاده نیازمندان بدون دریافت پول در اختیار آن ها میگذارد تا از آن بهره ببرند.
وَقف
این واژه ای پارسی ِ اَرَبیده شده و اَسل آن " بَغ " است که در پارسی باستان نام خداوند بوده ، هالا چِرا دَهِش و نَهادَک و ورستاد مینه می دهد از این روی است که کَسی دارایی ( مالی ) را در راه خدا یا بَغ ببخشد .
...
[مشاهده متن کامل]

می توان در پارسی نو به این دیس نوشت : وَغف چون وات "غ" پارسی و وات " و" هتا کهن تر از وات " ب" میباشد و از آن کارواره ی : وَغفیدن و وَغفاندن را ساخت.

بپرس