وقاحت

/veqAhat/

    effrontery
    flagrancy
    impudence
    insolence
    obscenity
    presumptuousness
    rudeness

فارسی به انگلیسی

وقاحت امیز
insolent, rude

مترادف ها

obscenity (اسم)
زشتی، سخن زشت، فحاشی، وقاحت، قباحت

bawdry (اسم)
سخن زشت، وقاحت، جاکشی، زناء

bawdiness (اسم)
شناعت، وقاحت

enormity (اسم)
شناعت، وقاحت، هنگفتی، شرارت زیاد، تجاوز فاحش

flagrance (اسم)
زشتی، شناعت، وقاحت، رسوایی، اشکاری

flagrancy (اسم)
زشتی، شناعت، وقاحت، رسوایی، اشکاری

پیشنهاد کاربران

بی شرمی, بی حیایی, بی ادبی
واژه وقاحت
معادل ابجد 515
تعداد حروف 5
تلفظ va ( e ) qāhat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: وَقاحة]
مختصات ( وَ حَ ) [ ع . وقاحة ] ( اِمص . )
آواشناسی veqAhat
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
بدی کردن ، گستاخی ، بی ادبی ، بی ملاحظگی
If insolence was a picture : اگه وقاحت یک عکس بود
الته پیشنهادهای دیگر آبادیس هم اشتباه نیستند
متضاد وقاحت کم رویی نمیشه
متضاد وقاحت میشه ادب و نزاکت
شرم به یک سو نهادن ؛ از حیا و شرم دست برداشتن. وقاحت کردن :
شرم به یکسو نه ای عاشقا
خیز و بدان [ گیسو ] اندر بشل.
ابوشکور بلخی.
وقاحت را با گفتن . . . . . . به حد اعلی رسانده بود.

بپرس