وفا کردن


    to be faithful to (ones promise)

فارسی به انگلیسی

وفا کردن به قول
fulfil, fulfill

وفا کردن به وعده
redeem

مترادف ها

abide (فعل)
ماندن، ایستادگی کردن، پایدار ماندن، ساکن شدن، ایستادن، منتظر شدن، وفا کردن، تاب اوردن، ساکن بودن

adhere (فعل)
وفا کردن، متفق بودن، جور بودن، چسبیدن، پیوستن، وفادار ماندن، هواخواه بودن، طرفدار بودن، توافق داشتن، بهم چسبیده بودن

accomplish (فعل)
وفا کردن، انجام دادن، به انجام رساندن، ب انتها رسیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس