وفا

/vafA/

    fidelity
    faith
    troth
    devotion
    (good) faith

فارسی به انگلیسی

وفا نکردن در انجام وظیفه
fail

وفا کردن
to be faithful to (ones promise)

وفا کردن به قول
fulfil, fulfill

وفا کردن به وعده
redeem

مترادف ها

troth (اسم)
پیمان، نامزدی، وفاداری، سرسپردگی، نامزد کردن، نامزد، راستی، وفا، از روی ایمان

پیشنهاد کاربران

ویژگی شخصی که به پیمان و رابطه خود خیانت نمی ورزد و آن را نمی گسلد و عهد آن را به جا می آورد
وفا مجموعهٔ تلویزیونی به کارگردانی محمدحسین لطیفی است که در نوروز سال ۱۳۸۵ هر شب از شبکهٔ سوم نمایش داده می شد.
سریال وفا درباره عشق جوانی ایرانی یهودی به نام ژوبین پناهی به دختری لبنانی - ایرانی به نام وفا است که به اتهام جاسوسی برای اسرائیل در ایران زندانی شده. او به دلیل مشکلات روحی و روانی ناشی از کشته شدن پدر و مادرش در انفجار بمبی در قبرس و دوری از دختر مورد علاقه اش ( وفا ) در تیمارستان بستری شده است. ژوبین توسط یک جاسوس اسرائیل که اسم مستعارش خرچنگ است از تیمارستان فراری داده می شود و پس از تغییر قیافه و با هویت جعلی همراه خرچنگ از ایران به اردن و منزل دیوید می رود؛ سپس او طبق نقشه قبلی دیوید برای دیدن وفا به لبنان می رود و بعد از مدتی، دیوید و خرچنگ به او می پیوندند. ژوبین پس از بی توجهی های وفا، واقعیت را به او و پدرش می گوید اما وفا از ژوبین می خواهد که به او فرصت دهد. بعد از چند روز، وفا پیشنهاد ژوبین را برای فرار قبول می کند و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

این مجموعه تلویزیونی که در ایران و لبنان فیلمبرداری شده بود، در دومین جشنواره فیلم پلیس موفق شدجایزه ی ویژه هیئت داوران را دریافت کند.
پوریا پورسرخ در نقش ژوبین پناهی؛ دانشجو و زندانی ایرانی یهودی ( به اتهام جاسوسی ) ، عاشق وفا.
هانیه توسلی در نقش وفا ابوزید؛ دانشجوی لبنانی - ایرانی، معشوقۀ ژوبین، خواهر حسین ( عضو حزب الله ) .
فرهاد اصلانی در نقش سعید خاوری؛ مأمور اطلاعاتی، قاتل خرچنگ.
فرهاد قائمیان در نقش ارمیا نیکونظر معروف به خرچنگ؛ عضو موساد، تروریست، قاتل وفا، ژوبین، حق شناس، فروغ و اشرف.
الیزابت امینی در نقش فروغ؛ همسر خرچنگ.
رضا ایرانمنش در نقش حسین ابوزید؛ عضو حزب الله و برادر وفا.
عدی رعد در نقش پلیس لبنانی.
لیدا عباسی در نقش اشرف شوکولات؛ زندانی سابق.
مجید یاسر در نقش حسین حق شناس؛ مامور نیروی انتظامی.

وفا
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/وفا_(مجموعه_تلویزیونی)
دوست گرامی ، بیش از هفتاد درصد واژه های عربی ریشه ایرانی دارند ( اینطور که برخی گمان می کنند ) همه زبان عربی وام واژه از زبان های دیگر است حتا واژه های الله و قرآن و سوره و . . . در ساخت زبان عربی ( این زبان ساختگی ) ایرانیان نقش بزرگی داشتند ، این زبان و همچنین قرآن در زمان عبدالملک اموی و حجاج ثقفی و بدست آنها و با همکاری ایرانیان پدید آمدند ، یکی از دلایل دشمنی با حجاج ، پنهان کردن کار اوست ، چون اگر از او ستایش می شد ، همه چیز آشکار می شد .
...
[مشاهده متن کامل]

فردوسی اگر واژه وفا را بکار برده ، حتمن چیزی می دانسته ، وگرنه می توانست واژه دیگری را بکار ببرد ، وفا واژه ای زیبا و با معنی ( همین معنی واژه ای ایرانی است و دکرگون شده مینو و مینوی ) است .

نخست انکه فردوسی واژه سلیح و مزیح را هم بکار برده که ۱۰۰٪ عربی است و دیگر انکه در شاهنامه شوربختانه دستدرازی بسیار شده و بیشینه سروده هایی که در ان واژه وفا امده از فردوسی نیست
وفا در پارسی مهربانی است مهربان در پهلوی مُهربان و پاینده پیمان بوده -
...
[مشاهده متن کامل]

هر واژه عربی را بیخودی به پارسی پیوند ندهید که این بسیار به پارسی زیان میرساند بگذارید این کار بدست دانایان کار انجام شود کسانی که هم پهلوی و پارسی باستان را خوب میدانند و هم زبانهای سامی را - و خود شیفتگی دیوانه وار هم ندارند - بیگمان بسیاری واژگان کهن پارسی از روزگار کهن به ارامی و سپس به عربی رفته مانند واژه � دار � که در مدارا اداره میبینیم و این دار همان واژه ایست که در شهر دار و داریوش بچم گرداننده میبینیم
یا واژه �گرته/ورته� که در پهلوی ورطه= ورته نوشته میشد پر پهلوی ت به گونه ط نوشته میشد در عربی ط چیز دیگریست با اینهمه بسیاری از واژگان پهلوی که به عربی رفته را با ط نوشته اند مانند ورطه - قرطق - طرخان که همه پارسی اند ورطه /ورته/گرته/گرده بچم چرخه و چرخش هر چرخیست مانند گرداب گردباد - این گونه واژگان پارسی در عربی بسیارند وسنجیدن ان با دانش زبان شناسی جور است یا برخی وازگان مانند �آید� بچم سودی که از کار و بازرگانی بدست آید و انرا �آید� نامند و این واژی پارسی است و پیوندی با عاید عربی ندارد ( در عربی عاید چنین معنی ندارد ) همانگونه که میبینیم در پارسی نام دیگرش را در امد گویند - یا واژی چون �بهز� ( مانند رستم بهز کیخسرو است ) که شوربختانه انرا بعض مینویسند این واژه کوتاه شده �به از � پهلوی است. اینچنین واژگان را انان که در دو شاخه زبانی پارسی و سامی کار کرده اند میتوانند بیرون کشند و نیازی به پندارهای بیجا نیست

نظر آقای باقری نمی تواند درست باشد ، وفا به معنی پیمانداری است و در قرآن هم به همین معنی آمده است مثلن اوفوا بالعقود یعتی پیمان های خود نشکنید ، پیمانشکنی نکنید بپایید پیمان های خود را ، گویا این واژه را عرب از ایرانیان گرفته است .
وفا 》 بپا : کسی که مراقب است که پیمان ها نشکنند یا پایمال نشود
وفا از ماده توفی ( بر وزن ترقی ) به معنی تکمیل کردن چیزی است و اینکه عمل به عهد و پیمان را وفا می گویند به خاطر تکمیل کردن و به انجام رسانیدن آن است ، و نیز به همین دلیل اگر کسی طلب خود را به طور کامل از دیگری بگیرد ، عرب می گوید : توفی دینه ، یعنی طلب خود را به طور کامل گرفت .
فاطمه
وفا: قول دادن به کسی که عمل نمی کند، پایدار بودن،
وفا : دوستی ، پایدار بودن به دوستی ، نگهداری عهد و پیمان

وفا در اصل یه اسم دخترانس قرار نیست چون فقط کرد ها واسه پسر میذارن کللللل کشور از اون پیروی کنن و تو ثبت احوال نذارن وفا رو دختر گذاشته بشه این کار کاملا غلطه و پدر و مادر من مجبور شدن برای اینکه وفا بذارن اسمم رو یه فاطمه اول وفا اضافه کنن تا اجازه بدن🙄
پایدار بودن در عهد و دوستی
چون فردوسی این واژه را بکار برده شاید ایرانی باشد و نیاز به بررسی در زبانهای ایرانی و هند و اروپایی دارد ، مثلن شاید : وفا : بپا یعنی کسی که می پاید ( مراقبت می کند )
وفا یعنی پایدار بودن به عهدوپیمان
در زبان پارسی " توختن " برابر با وفادار شدن است و " توختار " برابر وفادار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس