وعظ

/va~z/

    preaching
    sermon

فارسی به انگلیسی

وعظ کردن
preach, sermonize, to preach

مترادف ها

sermon (اسم)
خطابه، موعظه، اندرز، گفتار، خطبه، وعظ

پیشنهاد کاربران

وَعظ:
پندی برای هدایت است، در حالی که نصیحت، پندی از روی خیرخواهی و برای نجات از عذاب است. إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ�یعنی تو را وعظ می کنم تا مبادا از گمراهان باشی.
وَعظ:
وَعظ به معنای پند است و پند الزاماً به معنای انجام عمل خاصی نیست. وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ وعظ با دلیل بر انسان بیان می شود، یعنی با پند، انسان بر انجام یا ترکِ فعلی توجیه و آگاه می شود: وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا ۚ فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ، در قرآن همه نوع وعظ آمده است که برخی از آنان به تعبیر قرآن �موعظه حسنة� هستند؛ پس وعظ بد وجود ندارد بلکه هر وعظی خوب است ولی برخی وعظ ها حسنة و بهتر هستند. ( قصاص یک وعظ است، ولی موعظه حسنة آن عفو است.
...
[مشاهده متن کامل]

وَعظ: پند و اندرزِ دینی، راهنمایی دینی، آموزەیِ دینی
وَعظ
واژه ی پارسی و اَرَبیده ی " وَخش " است.
فرنامِ زرتشت اِسپیتامان " وَخشور یا وَخشوَر " بوده که همترازِ : واعِظ است.
می توان به چهر های " وَخز یا وَخش " از آن کارواژه بَرساخت :
وَخزیدَن ، وَخزاندن ، وَخشیدن ، وَخشاندن
...
[مشاهده متن کامل]

واعِظ = وَخزَنده ، وَخشَنده ، وَخزوَر ، وَخشوَر ، وَخزگَر ، وَخشگَر
موعِظه = وَخزِش ، وَخشِش ، وَخزَندگی ، وَخشَندگی

پند، اندرز

بپرس