وعده

/va~de/

    appointment
    date
    engagement
    plate
    promise
    usance
    due date
    term
    maturitu

فارسی به انگلیسی

وعده ان هنوز نرسیده است
it is not yet due.

وعده خوراک
bellyful, helping, repast, serving

وعده دادن
promise, to promise, to make an appointment

وعده دار
due at a specified date after sight, payable at maturity

وعده دروغین دادن
bluff

وعده گاه
haunt, rendezvous

وعده گرفتن
to invite

وعده ملاقات
appointment, assignation, date, tryst

وعده ملاقات گذاشتن
date

وعده و وعید
propaganda

وعده کردن
appoint

مترادف ها

promise (اسم)
پیمان، عهد، وعده، قول، عهده، میثاق، نوید

behest (اسم)
امر، دستور، وعده، قول

پیشنهاد کاربران

مدت زمان انجام کاری ، نوبت، دفعه،
مثلا وعده غذا یا وعده سر رسید چک، وعده رسیدن انجام
مژده - وَده - نوید
برابر واژه وعده دادن میشه پدیس دادن ک قول دادن هم میشه
برای وعده خوراک خوردن نیز واژگان بیل beyl و چاشت ، برای وعده خوب دادن نوید و مژده
واژه وعده کاملا پارسی است چون در عربی می شود یعد این هم عربی نیست این واژه یعنی وعده صد درصد پارسی است.
انجامش
وعده و خبر به طرف مقابل برای انجام کاری در آینده
وَعده
واژه ای ایرانی - اوروپایی که بهتر است " وَده یا وَد " نوشته و گفته شود ، همریشه با :
انگلیسی : wed , wedding
آلمانی : Wette , wetten
پَدیس = قول، وعده، وعید
پَدیس دادن = قول دادن، وعده دادن
بن خان: فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، حسن دوست
#پارسی دوست
وعده
در ترکی به وعده غذایی "اوینه" میگویند.
وئده= وعده
مژده
را بیش می پسندیم
وعده بد
واژه وعده vade با نسخه قدیمی تر کلمه انگلیسی wed ( به معنی وعده دادن/to promise ) که به شکل wedde ( در انگلیسی میانه ) می باشد، در تشابه کامل هست.
کلمه انگلیسی wedding به معنی عروسی از این ریشه می باشد.
مرجع: یوتیوب، کانال Originally Same
بجاترین و بایسته ترین برابر همان نوید میباشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس