وظیفه شناسی

/vazifeSenAsi/

    sense of duty
    conscientiousness
    dutifulness
    fidelity

مترادف ها

loyalty (اسم)
ثبات قدم، وفاداری، سرسپردگی، وظیفه شناسی، صداقت

fealty (اسم)
وفاداری، بیعت، وظیفه شناسی

deontology (اسم)
علم الاخلاق، وظیفه شناسی، علم وظایف اخلاقی

پیشنهاد کاربران

وَظیفەشِناسی: خدمتشناسی، پایبندی، کاردوستی، باوجدانی در کار، وفاداری به کار، هَرگشناسی، خویشکارشناسی، فِریچشناسی
کاریاشناسی
واژه ی �کاریا� همریشه به واژه ی �کار� و هر دو ریشه گرفته از �سانسکریت� به آرشِ باریک واژه ی از ریشه عربی �وظیفه� است.
وظیفه = کاردوش
وظیفه شناسی = کاردوش وری

بپرس