وصیت

/vasiyyat/

    will
    precept
    commandment
    injunction
    (last) will
    oprecept

فارسی به انگلیسی

وصیت نامه
testament, will

وصیت نامه خود نوشت
holograph

وصیت کردن
to command, to make ones will

وصیت کرده
testate

وصیت کننده
testator

مترادف ها

will (اسم)
میل، ارزو، نیت، اراده، قصد، خواهش، خواست، وصیتنامه، مشیت، وصیت

پیشنهاد کاربران

وصیت. [ وَ صی ی َ ] ( ع اِ ) وصیة. اندرز. ( مهذب الاسماء ) . اندرز و نصیحت. اندرزو پند و نصیحت و سفارش. ( ناظم الاطباء ) :
من وصیت به وفا میکنمت
گرچه امروز وفا در عدم است.
خاقانی.
تکلف برِ مرد درویش نیست
...
[مشاهده متن کامل]

وصیت همین یک سخن بیش نیست.
سعدی.
وصیت همین است جان برادر
که اوقات ضایع مکن تا توانی.
سعدی.
و رجوع به وصیة شود. || اسم است ایصاء را. ( اقرب الموارد ) . اندرز کردن عازم سفر یا شخص قریب الموت دوست خود را که بعدِ من چنین و چنان باید کرد. ( غیاث اللغات ) . استنابه در تصرف بعد از مرگ ، یعنی همانطور که وکیل از جانب موکل نیابت دارد که پاره ای تصرفات بنماید [ البته در زمان حیات موکل ] موصی له یا وصی هم نیابت دارد که از جانب موصی پاره ای تصرفات بنماید، نهایت آنکه این نیابت برای بعد از مرگ است. ( از فرهنگ حقوقی ) . ج ، وصایا. ( اقرب الموارد ) :
ور منکری وصیت او را به جهل خویش
پس خود پس از رسول بباید همی سفیر.
ناصرخسرو.
و رجوع به وصیة شود. || موصی ̍به. ( اقرب الموارد ) . چیزی که به کسی وصیت شده است. گویند: این وصیت فلان است ؛ یعنی موصی به اوست. ( ازاقرب الموارد ) . آنچه بدان وصیت کنند. ( منتهی الارب ) . رجوع به وصیة شود.
منبع. لغت نامه دهخدا

وصیّت میکنم أموال را در أمانت دارم به صاحبش برگردانید.
در دادگاه حقوقی وحلّ إختلاف این جمله "وصیّت نامه" تلقّی میکند علی رغم صراحتاً عبارت" موال را در أمانت دارم "!
قضات تجدید نظر واساتید حقوق ووکلاء اینو قول ندارند.
...
[مشاهده متن کامل]

این تعارض اراءقضات نتیجه الحاق حوزه به دادگاه هست.
پس عبارات وقراردادها و. . را توسطّ وکیل خبره باید نوشت وبه مشکلات موجود که داری مُشکلات وگرفتاریها نو وویژه را إضافه نکنید.
نصیحت الطفل الصغیر للکبار!

✅️وصیت در لغت:
اندرزکردن_عهدکردن_امرکردن_توصیه وسفارش کردن فردبرفرددیگر
✅️ اصطلاح فقهی:
وصیت آن است که شخص انسان سفارش می کندکه بعدازفوت ( مرگ ) اوبرای اوکارهایی راانجام بدهند
یا
بعداز فوت اوچیزی را از مال یا دارایی اش ، ملک کسی باشد یا
...
[مشاهده متن کامل]

برای فرزندان خودوکسانی که اختیارآنان با او است را سرپرست مشخص یامعین کنند
⏪️موصی:وصیت کننده
⏪️موصی له:کسی که در حق او وصیت شده است یا مالی به او میرسد
یا کسی که وصیت به سود ( نفع ) او شده است
⏪️وصی :شخصی که از طرف وصیت کننده ( موصی ) برای انجام اموری یا تصرفات خاصی تعیین می شود
( وصی=ماموراجرای وصیت )
⬅️ وصیت عهدی و وصی تملیکی
👈در وصیت تملیکی:
موصی بخشی از اموال خود را به طور مستقیم به دیگری واگذار میکند
👈در وصیت عهدی:
موصی موظف به انجام امور و تکلیفی است که از طرف موصی به اومحول شده ولی این امور لزوما به انتقال مال شخصی دیگر منجرنمیشود
یا
فردی یک یا چندنفر را به عنوان وصی ( امین_امانت دار ) مامور اجر برای انجام امور یا تصرفات خاصی بعداز فوت خود ( مرگ ) مشخص میکند

وصیت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
اسپاریش espāriŝ ( پهلوی: spāriŝn )
وصیت کردن. کلمه ایلا میشه ولی نمیدونم به چه زبانیست
راغب در کتاب ( مفردات القرآن ) می گوید: کلمه ( وصیت ) به معنای این است که عملی را به دیگری پیشنهاد کنی ، پیشنهادی که توأم با وعظ باشد این بود گفتار راغب .
وصیت: [اصطلاح حقوق]اعمال حقوق مدنی از طریق استخلاف
( وصیت ) به معنای گذاشتن مال برای کسی یا امر کردن به کسی و یا فرزندان خود شخص می باشد کلمه دیگر مثل . اتصال هم از ریشه وَصَی به معنای اتصال و وصل شدن است. و و صیت را به این دلیل وصیت نامیده اند چون اتصالی ایجاد می کند در بین مالکیت فرد در زمان حیات و بعد از مرگش.